قهوه ی تلخ
"قهوه ی تلخ:
P1
ا.ت مثل همیشه از خواب پاشد و چشمامو مالید
اون داخل یه کافه کار میکرد
کافه ای که حقوقش خیلی هم خوب نبود اما میتونست با اون پول خرج خودشو بده
اون تمام شیفت تو کافه کار میکرد
خیلی از مشتری ها بارها و بارها بهش پیشنهاد داده بودن ولی ا.ت بهشون هیچ توجهی نمیکرد
اما این یکی فرق داشت
اون روز،ا.ت خیلی حالش اوکی نبود برای همین با یه دوچرخه سمت کافه رفت
دوچرخه رو پارک کرد و وارد کافه شد
همون لحظه که وارد شد پسر قصه ی ما دلش لرزید
اون عاشق شده بود
در نگاه اول
سریع از جاش پاشد و رفت سمت ا.ت و سفارشش رو به ا.ت داد
اون دوتا اسپرسو سفارش داد و دوباره سرجاش نشست
اما چشماش؛اصن نمیتونستن دختر رو ول کنن
بعد از 5مین که سفارش پسر اماده شد دختر اون رو روی میز پسر گذاشت
___
ادامه دارد...
P1
ا.ت مثل همیشه از خواب پاشد و چشمامو مالید
اون داخل یه کافه کار میکرد
کافه ای که حقوقش خیلی هم خوب نبود اما میتونست با اون پول خرج خودشو بده
اون تمام شیفت تو کافه کار میکرد
خیلی از مشتری ها بارها و بارها بهش پیشنهاد داده بودن ولی ا.ت بهشون هیچ توجهی نمیکرد
اما این یکی فرق داشت
اون روز،ا.ت خیلی حالش اوکی نبود برای همین با یه دوچرخه سمت کافه رفت
دوچرخه رو پارک کرد و وارد کافه شد
همون لحظه که وارد شد پسر قصه ی ما دلش لرزید
اون عاشق شده بود
در نگاه اول
سریع از جاش پاشد و رفت سمت ا.ت و سفارشش رو به ا.ت داد
اون دوتا اسپرسو سفارش داد و دوباره سرجاش نشست
اما چشماش؛اصن نمیتونستن دختر رو ول کنن
بعد از 5مین که سفارش پسر اماده شد دختر اون رو روی میز پسر گذاشت
___
ادامه دارد...
- ۴.۴k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط