پارتششم

#پارت_ششم
همین جور که با دست راستش دستای لایتو-سان رو گرفته با دست چپش به بدن لایتو-سان دست میزنه...
لایتو-سان سرخ شده...
لباسش رو میده بالا و شکمش رو لیس میزنه....
+طعمت رو دوست دارم...(خنده شیطانی میکنه)
-(خیلی ترسیده)....ا...
سرش رو میاره بالا و گوشای لایتو-سان که شبیه گوشای گربه است رو گاز میگیره اما نه به قصد خون خوردن به قصد اذیت کردن
شکم لایتو-سان رو گاز میگیره و خونشو میمکه و با زبونش نوک سینه هاش رو میلیسه و باهاشون بازی میکنه...
-ار...باب...(اشک تو چشاش جمع شده)
+چیه...به اندازه کافی بهت خوش نمی گذره
دستش رفت سمت شلوار لایتو-سان...دکمه شلوارش رو باز کرد..
-...(اشک تو چشاشه)
شلوارش رو تقریبا در اورد...
+به نظرم بد نیست روز اولی یه س*ک*س داشته باشی...
-ل.ط..فا...بس...کنید..
+که بس کنم؟
انگشت اشاره و انگشنت وسطش رو داخلش فرو میکنه....
-آ..آ..(اشکش سرازیر شد)
یکم با انگشتاش اذیتش میکنه...
+هوه...عاشق این کارم
در همین هین لایتو> (صورتی ترسیده عرق کرده و چشمایی گریون)
انگشتاش رو بیرون میاره...
+پسر خوبی باش و همراهی ام کن...
(صفحه دوربین سیاه میشه و چند دقیقه بعد رو نشون میده)
میساکی کاملا داره به لایتو-سان تجاوز میکنه
و.....
#پارت_ششم#رمان#زندگی_سخت_یک_برده#عاشقان_شیطانی#یائویی#انیمه#فوجوشی
دیدگاه ها (۴)

#مربوط_به_داستانایشون میساکی هستن*^*#انیمه#پسرونه#عشق#زیبا

ایشون هم لایتو_سان*^*یه عکس دیدم تو نت که مدل آجینی یه لایتو...

#پارت_پنجمبیرون رفت...بعد از 5 دقیقه با یک سینی پر از غذا به...

#پارت_چهارمچند جا از گردنش رو سوراخ کرد و لایتو-سان فقط با ن...

پارت بیستو پنجماونیکس بسه !دستشو گذاشت رو لبام و گفاونیکس:هی...

یونا :از حرف های کوک ترسیدم که یهو در ماشین باز کرد دستم گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط