تا زندگی بوده قصه همین بوده
تا زندگی بوده ، قصه همین بوده
پشت سر خورشید ، شب در کمین بوده
ما هر دو بازیچه ، در بازی نیرنگ
قربانی یک بت ، سر تا به پا از سنگ
تو بت پرست اما ، من بت شکن بودم
باید که بت می مرد ، جایی که من بودم
بت خانه شد اما ، محراب عشق من
فرمان بت این بود : از عشق دل کندن
بت را شکستم من ، بت خانه شد خالی
با خود تو را هم برد ، آن پوچ پوشالی
قربانی بت شد ، ایمان و پیوندم
من هم ز جای خویش ، بت خانه را کندم
اکنون نه بت مانده ، نه تو نه فردایی
این بت شکن مانده ، با زخم تنهایی...
پشت سر خورشید ، شب در کمین بوده
ما هر دو بازیچه ، در بازی نیرنگ
قربانی یک بت ، سر تا به پا از سنگ
تو بت پرست اما ، من بت شکن بودم
باید که بت می مرد ، جایی که من بودم
بت خانه شد اما ، محراب عشق من
فرمان بت این بود : از عشق دل کندن
بت را شکستم من ، بت خانه شد خالی
با خود تو را هم برد ، آن پوچ پوشالی
قربانی بت شد ، ایمان و پیوندم
من هم ز جای خویش ، بت خانه را کندم
اکنون نه بت مانده ، نه تو نه فردایی
این بت شکن مانده ، با زخم تنهایی...
- ۲.۸k
- ۱۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط