زینگ زینگ زینگ صدای زنگ موبایل
زینگ زینگ زینگ (صدای زنگ موبایل)
ا. ت: بله خاله جون
خاله ی ات رو با خ. انشون میدم
خ.ا: کجایی دختر بیا اینجا کلی کارسرم ریخته
ا. ت: ب. باشه راستی خاله
خ. ا: بله
ا. ت: میگم چیزی یه موقع به شوگا نگید اگر بفهمه من اومدم اونجا هم منو هم تورو هم جانگ هانو(اسم پسرخالش) تیکه تیکه میکنه
خ. ا: باشه نگران نباش زود بیا
ا. ت: باشه خاله بای
خ. ا: بای
ویو ا. ت
الان چی پبوشم یهو یادم افتاد که یه لباس دارم واسه دوره ی مجردیمه وقتی با دوستام میرفتم بار ولی خیلی بازه ولش مهم نیست شوگا که قرار نیست اونجا باشه وقرارهم نیست بفهمه
ویو شوگا
یعنی چییییی( هنوزهم آروم نشده)
من اون جانگ هان حرومzادرو تیکه تیکه میکنم البته اگر ببینم ا. ت باهاش گرم گرفته اونم میکشم
ویو ا. ت
رفتم همون لباسوپوشیدم موهامو مرتب کردم یه ارایش معولی نه زیاد ونه کم کردم کفشای پاشنه بلندمو پوشیدم بایه کیف و اسنپ گرفتم که برم (عکس لباسشو میزارم)
رانده: خانم سوارشید
ا. ت: بله ممنون
پرش زمانی به داخل مهمونی
خ. ا: وای نگاه کن چقدر ماه شدی
ا. ت: مرسی خاله جون
جانگ هان: به به به ببین کیاین جاست خانم جانگ ا. ت
ا. ت: اولن سلام دومن من مین اتم دیگه دپست دختر شما نیستم الان ۳ ساله متاهلم
جانگ هان: چییی متاهل؟(جانگ هان نمیدونه ا. ت ازدواج کرده همین الان میفهمه -
ا. ت: بله خپب کاری ندارید بامن من برم پیش مامانم
م. ا: وای دختر اینجایی
ا. ت: سلام مامان
ا. ت: بله خاله جون
خاله ی ات رو با خ. انشون میدم
خ.ا: کجایی دختر بیا اینجا کلی کارسرم ریخته
ا. ت: ب. باشه راستی خاله
خ. ا: بله
ا. ت: میگم چیزی یه موقع به شوگا نگید اگر بفهمه من اومدم اونجا هم منو هم تورو هم جانگ هانو(اسم پسرخالش) تیکه تیکه میکنه
خ. ا: باشه نگران نباش زود بیا
ا. ت: باشه خاله بای
خ. ا: بای
ویو ا. ت
الان چی پبوشم یهو یادم افتاد که یه لباس دارم واسه دوره ی مجردیمه وقتی با دوستام میرفتم بار ولی خیلی بازه ولش مهم نیست شوگا که قرار نیست اونجا باشه وقرارهم نیست بفهمه
ویو شوگا
یعنی چییییی( هنوزهم آروم نشده)
من اون جانگ هان حرومzادرو تیکه تیکه میکنم البته اگر ببینم ا. ت باهاش گرم گرفته اونم میکشم
ویو ا. ت
رفتم همون لباسوپوشیدم موهامو مرتب کردم یه ارایش معولی نه زیاد ونه کم کردم کفشای پاشنه بلندمو پوشیدم بایه کیف و اسنپ گرفتم که برم (عکس لباسشو میزارم)
رانده: خانم سوارشید
ا. ت: بله ممنون
پرش زمانی به داخل مهمونی
خ. ا: وای نگاه کن چقدر ماه شدی
ا. ت: مرسی خاله جون
جانگ هان: به به به ببین کیاین جاست خانم جانگ ا. ت
ا. ت: اولن سلام دومن من مین اتم دیگه دپست دختر شما نیستم الان ۳ ساله متاهلم
جانگ هان: چییی متاهل؟(جانگ هان نمیدونه ا. ت ازدواج کرده همین الان میفهمه -
ا. ت: بله خپب کاری ندارید بامن من برم پیش مامانم
م. ا: وای دختر اینجایی
ا. ت: سلام مامان
- ۱۱.۷k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط