درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کر

درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم، قاضی گفت:
تو خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم، درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت:
همه شما محکوم هستید و باید هرکدام ده دلار:جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور می شود تکه ای نان دزدی کند؛ درآن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید.
مرحوم شیخ شعراوی می گوید: اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهرمال او را می دزدند!!
براستی انسان بودن سخت است؟؟؟ قضاوت با شما..94/9/4ساعت12:19
دیدگاه ها (۴۵)

پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتادمیگفت:خیراست!!روزی د...

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود...

ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑ...

بخونیدش خیلی قشنگه...پسره به مادرش گفت با این قیافه ترسناکت ...

از AI پرسیدم داداچ چقدر از این جهش چین تو بخش تکنولوژی رو به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط