سناریو داستان ساختگی دنیای وارونه
یوکی :مدتی بود فکر خودکشی تو سرم بود چند روز بعدش اتفاقای عجیبی افتاد
ویو
پاساژ
یوکی
داشتم راه کیرفتم که ی چیزی توجهمو جلب کرد
ی آسانسور
رفتم سمتش
هیچکس اونو نمیدید مثل ی تو هم بود
وقتی خواستم دکمه رو بزنم
مادر یوکی: یوکی کجایی بیا بریم
یوکی
همراهش رفتم
و رفتم خونه
پدرم از ما درم طلاق گرفته بود
البته مادر منم ی عوضی یه تمام معناست
رفتم پاخل اتاقم
و لبلس راحتیمو پوشیدم
و تفتادم رو تخت
و دوباره تو خواب اون آسانسور رو دید
رفتم و دکمشو زدم
و رفتم داهل
و در یسته شد
و اسانسور سریع اومد پایین
وباز شد
و دیدم ی دنیای پیگست با هوای قرمز
چند نفر دیگه هم بودن
۱۰ نفر بیشتر نبودن
که ی صدایی پخش شد
خوش امید به دنیای. جدیدتون برای خارج شدن از این دنیا باید تمام بازی ها رو رد بشید
و گرنه
کشته میشید
هر بازیکن ۱۰۰۰ امتیاز دارد
و هر بازی رو نتونید انجام بدید
۱۰۰ امتیاز کم میشه
بازیکن برای خروج باید امتیازش بالای۵۰۰ باشه
و با بردن در هر بازی۱۰۰ امتیاز کسب می کنید
و هر بازی نشون میده که باید امتیازات چقدر باشه که بتونی بازی رو ادامه بدی
این دنیا قوانین خودشو داره
همیشه لبخند بر لب داشته باشید
هیچوقت داد یا جیغ تو بازی نمیزنید
و اگه از قوانین پیروی نشه کشته میشید
نکته
تو بازی جیغ بزنن تو واقعیت میزنن و میان دیگران بیدارشون میکنن و از بازی خارج میشن
و اینکه کشته بشن تو خواب سکته قلبی میکنن یا هر چیزی
و اینکه اینا ی شب خوابن
در واقع اونجا ی هفته بازی میکنن
یوری: نزدیک یوکی اومد و لبخند زده و گفت نگران نباش چیزی نیست
یوکی
مطمئنی ؟ با این وضع عمرم زنده بمونم
یوری
چیزی نیست من قبلاً زنده برگشتم
فقط از قوانین پیروی کن
اسمت چیه؟
یوکی
یوکی هستم
یوری
خوشبختم یوری هستم
یوکی
همچنین
و ی دختر دیگه که اصلا به یورشم نبود بازی مرگو زندگیشه
پرید بغل اون دوتا
هانا: سلام برو بچ
چیکارا میکنید بازی باحالیه فوقش میمیریم دیگه
یوکی
چی ؟! تو اصلا به یورتم نیست
هانا
نه چرا باید باشه
تسمتون چیه
یوری
من یوری هستم
یوکی
یوکی هستم
هانا
خب بچه ها این باز باید به دوتا تیم تقسیم بشه پنج تا افراد
خب سه تا هستن دوتا ذیگه
عه ی بزغاله دیگه میرم بیارمش
هانا
سلام چهار چشمی
هینوده: عینکشو صاف کرد
و گفت
میتونم کمکت کنم
هانا معلومه که میتونی بکنی زود باش را بی افت تو گروه مایی
بیینم هوشت خوبه
عینوده
بدک نیست
هانا
خب بیا
و نگاش به ی فرد مرموز افتاد
هانا
سلا خوش تیپ
سانمی:
اخم کرده
با منی؟
هانا
نه با عمم خب تو هم تو گروه ما
خب گروهمون تکمیل شد
سانمی
کی گفت تو گروه شمان
هانا
انگشتشو گذاشت رو لب ساننی
و گفت
هیس ساکت میدونمکه چی میخوای
خب ره بی افت
و فعلا تا اینجا نوشتم
ویو
پاساژ
یوکی
داشتم راه کیرفتم که ی چیزی توجهمو جلب کرد
ی آسانسور
رفتم سمتش
هیچکس اونو نمیدید مثل ی تو هم بود
وقتی خواستم دکمه رو بزنم
مادر یوکی: یوکی کجایی بیا بریم
یوکی
همراهش رفتم
و رفتم خونه
پدرم از ما درم طلاق گرفته بود
البته مادر منم ی عوضی یه تمام معناست
رفتم پاخل اتاقم
و لبلس راحتیمو پوشیدم
و تفتادم رو تخت
و دوباره تو خواب اون آسانسور رو دید
رفتم و دکمشو زدم
و رفتم داهل
و در یسته شد
و اسانسور سریع اومد پایین
وباز شد
و دیدم ی دنیای پیگست با هوای قرمز
چند نفر دیگه هم بودن
۱۰ نفر بیشتر نبودن
که ی صدایی پخش شد
خوش امید به دنیای. جدیدتون برای خارج شدن از این دنیا باید تمام بازی ها رو رد بشید
و گرنه
کشته میشید
هر بازیکن ۱۰۰۰ امتیاز دارد
و هر بازی رو نتونید انجام بدید
۱۰۰ امتیاز کم میشه
بازیکن برای خروج باید امتیازش بالای۵۰۰ باشه
و با بردن در هر بازی۱۰۰ امتیاز کسب می کنید
و هر بازی نشون میده که باید امتیازات چقدر باشه که بتونی بازی رو ادامه بدی
این دنیا قوانین خودشو داره
همیشه لبخند بر لب داشته باشید
هیچوقت داد یا جیغ تو بازی نمیزنید
و اگه از قوانین پیروی نشه کشته میشید
نکته
تو بازی جیغ بزنن تو واقعیت میزنن و میان دیگران بیدارشون میکنن و از بازی خارج میشن
و اینکه کشته بشن تو خواب سکته قلبی میکنن یا هر چیزی
و اینکه اینا ی شب خوابن
در واقع اونجا ی هفته بازی میکنن
یوری: نزدیک یوکی اومد و لبخند زده و گفت نگران نباش چیزی نیست
یوکی
مطمئنی ؟ با این وضع عمرم زنده بمونم
یوری
چیزی نیست من قبلاً زنده برگشتم
فقط از قوانین پیروی کن
اسمت چیه؟
یوکی
یوکی هستم
یوری
خوشبختم یوری هستم
یوکی
همچنین
و ی دختر دیگه که اصلا به یورشم نبود بازی مرگو زندگیشه
پرید بغل اون دوتا
هانا: سلام برو بچ
چیکارا میکنید بازی باحالیه فوقش میمیریم دیگه
یوکی
چی ؟! تو اصلا به یورتم نیست
هانا
نه چرا باید باشه
تسمتون چیه
یوری
من یوری هستم
یوکی
یوکی هستم
هانا
خب بچه ها این باز باید به دوتا تیم تقسیم بشه پنج تا افراد
خب سه تا هستن دوتا ذیگه
عه ی بزغاله دیگه میرم بیارمش
هانا
سلام چهار چشمی
هینوده: عینکشو صاف کرد
و گفت
میتونم کمکت کنم
هانا معلومه که میتونی بکنی زود باش را بی افت تو گروه مایی
بیینم هوشت خوبه
عینوده
بدک نیست
هانا
خب بیا
و نگاش به ی فرد مرموز افتاد
هانا
سلا خوش تیپ
سانمی:
اخم کرده
با منی؟
هانا
نه با عمم خب تو هم تو گروه ما
خب گروهمون تکمیل شد
سانمی
کی گفت تو گروه شمان
هانا
انگشتشو گذاشت رو لب ساننی
و گفت
هیس ساکت میدونمکه چی میخوای
خب ره بی افت
و فعلا تا اینجا نوشتم
- ۶.۱k
- ۰۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط