ببین تهیونگ تو پسر عمهی من و کوک هستی

×ببین تهیونگ تو پسر عمه‌ی من و کوک هستی
_جان دیگه چی (با خنده)
+و اینکه تو انسان نیستی
_خیلی بامزه این
+×ما شوخی نمیکنیم
_اگه انسان نیستم پس چیم
×تو یه دورگه ایی یعنی نصف
_پری و نصف انسان
+تو خبر داشتی (تعجب)
_اره
+پس چرا تا الان نیومدی پیش مادرت
_چون نمیخواستم
×چ چرا (بغض)
_چون نمیخوام زیر دریا با کسایی باشم که باید از کسی دیگه پیروی کنن
×ولی تو میدونی ما چقدر بخاطر تو زجر کشیدیم
_چرا مگه چیکار کردین هوم
×میدونی م چقدر کتک خوردیم هااااا
+لطفا با ما به زیر دریا بیا
_عمراً
×چرا
_نمیخوام از کسی پیروی کنم
+تو از کسی پیروی نمیکنی بلکه ما باید از تو پیروی کنیم تو شاه بعدی
_ولی تو پسرشی
×ولی ما باید هرچی تو بگی گوش کنیم تو بگی بمیر باید بمیریم بگی برو باید بریم هر دستوری میتونی به ما بدی لطفا با ما بیا
_یه شرط داره
×چ چی

ته آورم دستش رو روی قفسه ی سینه‌ی جیمین میکشه ته به کمربندش میرسه و سگک کمربند رو میگیره و نیشخند میزنه

×چ چیکار میکنی
_شرط من