شبی پرسیدم از دلبر

شبی پرسیدم از دلبر،
چه فن در عاشقی خوش تر
فشاند آن زلف چون عنبر،
به رخ یعنی پریشانی ...
دیدگاه ها (۳۳)

من به قربان خدا چون مرا غمگین دید ، بهر خوشحالی من ، در دلم ...

دارد پاییز می‌رسدانار نیستمکه برسم به دست‌های توبرگمپُر از ا...

صد نگاه نه؛یک نگاه کردی...!یک دل نه؛صد دل عاشقت شدم...!

تار و پود شعر هایم بند چشمان تو بود چشم بستی رشته اشعار من ا...

یا خدا این چیه بچه ها فهمیدید ان شبی که تو را کردم یعنی س....

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۴ویو جونگ کوک داد زدم:تا کییی؟؟؟ یه ماه بس نبود...

"شبی که ماه کامل شد" الکس فرزند خانواده ای بود که هر روز در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط