اسم عشق یک مافیا
اسم عشق یک مافیا
پارت ۶۷
رونا: پسره خنگ ....چرا دستات اینجوری ( داد )
جونگ کوک: جای گلوله هست دیگه ( داد)
رونا: صدات بالا نبر ....رفته دستش زخمی کرد داد هم می زنه بی ادب ( داد)
جونگ کوک: چیه دست منه ....دلم خواست ( داد )
رونا یکی خوابوند داخل گوش کوک
رونا : پسره بی ادب.....زبون هم داره ... چقدر بی ادب شدی با کی دعوا
کردی ....غلط کردی دستات زخمی کردی ( عربده )
کوک که از این همه عصبانیت رونا تعجب کرده ولی بخاطر انتخابش ذوق کرد داخل دلش گفت عجب دختری دارم با حیرت زدگی گفت
جونگ کوک: باشه بابا غلط....کردم دفعه بعد برای زخمی
کردنم از تو اجازه می گیریم
رونا : باید اجازه بگیری....خنگول چطور دلت اومد دست خودت زخمی کنی
هان........ پسره فصول
جونگ کوک: رونا چرا یهو سگ میشی
رونا: بایدم .....سگ بشم مگه برام اعصاب گذاشتی
جونگ کوک: باشه بابا..... ولی جای سیلی درد می کنه
رونا گونه هاش بوسید
رونا: خوب شد ....دستام زیاد سنگین نیست ( کوک داخل بغلش گرفت)
جونگ کوک: آره ....
رونا: خوب شد دفعه بعد این کار کنی....از این بدتر سرت میارم ( خنده ترسناک)
یهو کوک از بغلش اومد بیرون و بهش خیره شد
جونگ کوک: عجب دختری هستیا.....ولی بخاطر همین چیزاست دوست دارم
دخترک وحشی من ( دوباره رفت داخل بغل رونا )
رونا: دلت هم بخواد .......منم دوست دارم در حدی که دوست
ندارم دستت یک ذره هم خراش ببینه نابود میشم دیگه این
کار نکن وگرنه میرما ( آخرش سوخی گفت )
جونگ کوک: ................................
پارت ۶۷
رونا: پسره خنگ ....چرا دستات اینجوری ( داد )
جونگ کوک: جای گلوله هست دیگه ( داد)
رونا: صدات بالا نبر ....رفته دستش زخمی کرد داد هم می زنه بی ادب ( داد)
جونگ کوک: چیه دست منه ....دلم خواست ( داد )
رونا یکی خوابوند داخل گوش کوک
رونا : پسره بی ادب.....زبون هم داره ... چقدر بی ادب شدی با کی دعوا
کردی ....غلط کردی دستات زخمی کردی ( عربده )
کوک که از این همه عصبانیت رونا تعجب کرده ولی بخاطر انتخابش ذوق کرد داخل دلش گفت عجب دختری دارم با حیرت زدگی گفت
جونگ کوک: باشه بابا غلط....کردم دفعه بعد برای زخمی
کردنم از تو اجازه می گیریم
رونا : باید اجازه بگیری....خنگول چطور دلت اومد دست خودت زخمی کنی
هان........ پسره فصول
جونگ کوک: رونا چرا یهو سگ میشی
رونا: بایدم .....سگ بشم مگه برام اعصاب گذاشتی
جونگ کوک: باشه بابا..... ولی جای سیلی درد می کنه
رونا گونه هاش بوسید
رونا: خوب شد ....دستام زیاد سنگین نیست ( کوک داخل بغلش گرفت)
جونگ کوک: آره ....
رونا: خوب شد دفعه بعد این کار کنی....از این بدتر سرت میارم ( خنده ترسناک)
یهو کوک از بغلش اومد بیرون و بهش خیره شد
جونگ کوک: عجب دختری هستیا.....ولی بخاطر همین چیزاست دوست دارم
دخترک وحشی من ( دوباره رفت داخل بغل رونا )
رونا: دلت هم بخواد .......منم دوست دارم در حدی که دوست
ندارم دستت یک ذره هم خراش ببینه نابود میشم دیگه این
کار نکن وگرنه میرما ( آخرش سوخی گفت )
جونگ کوک: ................................
- ۹.۹k
- ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط