این نامه ی غمگین برسد دست نگارم

این نامــه ی غمگین برســد دست نگارم
با اشــک نوشتــم که بدانـد گله دارم

بااشک به هرگوشه ی این نامه سرشتم
از بیکسی و درد و غــم و غصــــه نوشتم

از درد نوشتــم کـــه بخـــواند گـل نازم
اینجــا مــنـم و دلهــــره و نالـه ی سازم

شاید برســد دست تو این نامـه ی غمها
شــاید که تو هـم مثل مـنی بیکس و تنها

بعد از تــو نفس تنگ شده سربه گریبان
شک کــرده به احـــوال زمین ، نازل قرآن

بعـد از تو بگـــو با دل ویرانه چه سازم؟
با تلخ ترین خــلوت این خانه چه سازم
دیدگاه ها (۵)

عاشـــق آن نیست ...که عشق تکیه کلامش باشد ...عاشـــق آن است ...

درسکوت دادگاه سرنوشتعشق برما حکم سنگینی نوشتگفته شد .... دلد...

صبح بهانه ایستکه قلمم را بردارم وبنویسمسلام خداسلام آفتابسلا...

هوای قلب من..امروز هوای سرد تنهاییست..دل من یاد تو افتاد..چق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط