کیوت ولی خشن پارت
کیوت ولی خشن پارت ۲۶
ا.ت : باشه...ببین من....من
کوک : بگو دیگههه (با داد)
ا.ت : من هنوز ازت میترسم
کوک : چرا ؟
ا.ت : چون فکر میکردم دوست پسرم یه کارمند ساده ست ولی حالا نه تنها دوست پسرم یه مافیاست بلکه شوهرم هم یه مافیاست
کوک : خب ؟
ا.ت : حرصم نده خب کنارت نمیتونم خودم باشم هر لحظه ممکنه دستور شلیک بدی
کوک : (خنده) خب مگه مرض دارم بگم دوست دخترم رو بزنن ؟
ا.ت : ازت بعید نیست
کوک : نرو رو مخم (جدی)
ا.ت : ببین....زود اعصابت خورد میشه
کوک : پس کاری نکن که عصبی شم بد گرل
ا.ت : (سکوت)
پا شد رفت بیرون
کوک : شب خوش (سرد)
بعد درو محکم بست
مغز ا.ت : باز ریدی که
ا.ت : تقصیر توعه دیگه بعد عمری دارم شوهر میکنم بیا برین وسط زندگیم
مغز ا.ت : خب حالا فردا براش جبران کن
ا.ت : میگی چیکار کنم ؟
مغز ا.ت : چمیدونم مثلا براش کیوت بازی در بیار باهاش شوخی کن یا کاری که خندش بگیره
ا.ت : آرهههه که بعدش دوباره بیای تر بزنی
مغز ا.ت : نه دیگه تصمیم گرفتم خفه شم
ا.ت : (خمیازه) دیگه خوابم میاد بسه
بعد گرفتی خوابیدی
ا.ت : باشه...ببین من....من
کوک : بگو دیگههه (با داد)
ا.ت : من هنوز ازت میترسم
کوک : چرا ؟
ا.ت : چون فکر میکردم دوست پسرم یه کارمند ساده ست ولی حالا نه تنها دوست پسرم یه مافیاست بلکه شوهرم هم یه مافیاست
کوک : خب ؟
ا.ت : حرصم نده خب کنارت نمیتونم خودم باشم هر لحظه ممکنه دستور شلیک بدی
کوک : (خنده) خب مگه مرض دارم بگم دوست دخترم رو بزنن ؟
ا.ت : ازت بعید نیست
کوک : نرو رو مخم (جدی)
ا.ت : ببین....زود اعصابت خورد میشه
کوک : پس کاری نکن که عصبی شم بد گرل
ا.ت : (سکوت)
پا شد رفت بیرون
کوک : شب خوش (سرد)
بعد درو محکم بست
مغز ا.ت : باز ریدی که
ا.ت : تقصیر توعه دیگه بعد عمری دارم شوهر میکنم بیا برین وسط زندگیم
مغز ا.ت : خب حالا فردا براش جبران کن
ا.ت : میگی چیکار کنم ؟
مغز ا.ت : چمیدونم مثلا براش کیوت بازی در بیار باهاش شوخی کن یا کاری که خندش بگیره
ا.ت : آرهههه که بعدش دوباره بیای تر بزنی
مغز ا.ت : نه دیگه تصمیم گرفتم خفه شم
ا.ت : (خمیازه) دیگه خوابم میاد بسه
بعد گرفتی خوابیدی
- ۶.۳k
- ۰۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط