`¤▪︎•زنجیر شکن•▪︎¤`p11

ویو رِی :


روش طلسم محافظ گذاشتم ، کسی جز من حق آسیب زدن بهش رو نداره
لحظاتی بعد چشمانش را باز کرد
لپش همچنان تو دهنم بود
خجالت زده سعی داشت ازم فاصله بگیره
عصبی روش خیمه زدم و دستاشو دو طرف سرش قفل کردم
کمی تار میدیدم
یه حس عجیبی داشتم ، انگار بدنم میخواستش
بعد دیدن سرخیش و چشیدن طعمش ... بیشتر میخوامش ... اون برای منه ...
قبل اینکه بفهمم چیشد خودمو در حال خوردن ...


از اینجا هنتای ، تو کامنتا بخونین ، توی ۵ تا کامنت نوشتم
لطفا کامنت نزارید بعدش و فقط با لایک حمایت کنید ❤️
دیدگاه ها (۵)

خفن ، سنگین و حق...سال نوتونم مبارککککککک

~♡*پیوند خونین*♡~p21

~♧`savior.p6`♤~

اطلاعیه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط