تو را نمی بخشم

تو را نمــی بخشــــــم...

تو را نمــی بخشــــــم نه بخاطر اشکهایی که برایت می ریزم. نمــی بخشــــــم نه بخاطر روزها و شبهایی که از تنهایی لرزیدم و فرو افتادم. نمــی بخشــــــم ات نه بخاطر دلی که روزهاست از دلتنگی جان می دهد. نمــی بخشــــــم ات نه بخاطر اینکه رهایم کردی و رفتی.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر همه ی آنچه را که با بی صاحب کردن دلم باعث شدی مثل سرب داغ فرو دهم.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه کمی مانده به پایان آن سفر طولانی چنان رهایم کردی که هیچ هم سفری این چنین همراهش را در سیاهی و ظلمت ناکجا آباد رها نمی کرد.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه ساده از من گذشتی از کسی که از تو هرگز ساده نگذشت.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه ترس را اولین بار بعد از رفتنت به من فهماندی چه هولناک بود و هست!

نمــی بخشــــــم ات، تو شمه ای از بهشت بر من نمایاندی و کلید و بهشت را با خود بردی و مرا در برزخی رها کردی که در بلا تکلیفی اش حیرانم.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه در ظلمت آن شب لعنتی خنده و امید و آرزوهایم را به جهنم فرستادی.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه رفتنت سرمایی را درونم دمید که شعله ی فروزان هیچ آتشی قطره ای از یخ اش را ذوب نمی کند.

نمــی بخشــــــم ات، تو دوست داشتنم ،تمام احساسم را ساده و کوچک پنداشتی .صدای قلبم که ضجه می زد شنیدی، گریه سر دادی که صدای قلبم را که التماست می کرد نشنوی.

نمــی بخشــــــم ات بخاطر اینکه به شعورم در شناختن ات توهین کردی.

نمــی بخشــــــم ات چون مرا معتاد بودن ات کرده بودی.

امروز و حالا دلم از تمام حرفهای زیبا نمای، بد سیرت بهم می خورد. از این بدسگالی که برای عشقم رقم زدی بی زارم. از خودم از تو بیزارم. از صدای خودم، از صدای تو در گوشم بیزارم. از نگاهم یخ زده ام که به دنبال چشمان بی روحت دودو می زند. از دستانم که روزی فکر می کردم که دیگر هرگز فاصله انگشتانش خالی نخواهد ماند از دستان تو که دستانم را واحد کرده بود.

چه پاداش گران بهایی در ازای همه ی عمر عشقم پیشکش ام کردی، دســــت دلــــت درد نکنـــد.
دیدگاه ها (۱)

❤️ منو عشقم خخخخ❤️

سناریو: (وقتی که....)بخاطر پدرت که مأموریت مهمی داشته از سئو...

بازگشت فرمانده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط