بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه...
عزیزم!
من و تو کوچهٔ مهتاب نداریم
من و تو
خواب نداریم
ته بن بست اقاقی
گوشه ی دنج رباعی
جنب آن یاس که دیدی‌
زیر تک سایه ی بیدی
عطر گیسوی غزل مست هوای من و توست مثنوی
روشنی رنگ دو چشم عسلت
و گل قاصدکی
میزند زخمه چنین
حذر از من!حذرازتو
حذر از عشق!!!همین
و قلم ها که نشسته به کمین...
می نویسند دوبیتی
به نت ابری باران
و کمی جای تو خالی ست
دیدگاه ها (۹)

.وقتی تو نباشی دل من تاب نداردبیزارم ازاین شهر که مهتاب ندار...

حتے مرا به نام، صدا هم نمے ڪنددردا ڪه فڪر حال مرا هم نمے ڪند...

جز یاد عشق یارم فکری به سر نباشد در راه من به جز او کس ه...

ناخـوش شده ام درد تو افتاده به جانمبایـد چــه بگویــم به پرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط