پارت
پارت4⃣
به محض بیرون امدن از اتاقم مادرم جلو راهم ظاهر شد با جدیت نگاش کردم تا انقدر موشکافانه نگام نکنه
سوفیا
با بی حوصلگی گفتم بله
جایی میری؟؟
لباسایه تنم غیر اینو نشون میده
چرا اینجوری حرف میزنی؟؟
چه جوری حرف میزنم انتظار دارین با اینکه میدونم زندگیم خراب میشه باز بخندم وخوب رفتار کنم
سوفیا تقصیر من چیه من خودمم راضی به این وصلت نیستم اما چاره کار چیه تو دوست داری ارزشو اعتبارمون از بین بره ؟؟؟
مامان وقتی حس میکنم با وجود من ارزشو اعتبارتون برمیگرده از خودم بدم میاد حس میکنم مهری هستم که ارزشتون به این مهر وصله
-سوفیا مطمئن باش اگه یکی دیگه از بچه هام وارث دوسوم اموال بود انقدر بهت محتاج نبودیم همیشه تو زندگیت خودتو دیدی یک ذره عاطفه نداری
مامان من عاطفه ندارم؟؟؟؟
نداری اگه داشتی خون به جیگر منو بابات نمیکردی.
با گفتن این حرف روشو ازم برگردون واز پله ها رفت طبقه پایین
به من میگه بی عاطفه با اعصابی داغون وارد اسانسور شدم وبه سمت پارکینگ عمارت رفتم یکی از خدمه هامونو صدازدم تا ماشینو برام بیاره به ساعت نگاه کردم نیم ساعت وقت دارم تا به کافه ایی که پاکدل گفته برم .
به محض بیرون امدن از اتاقم مادرم جلو راهم ظاهر شد با جدیت نگاش کردم تا انقدر موشکافانه نگام نکنه
سوفیا
با بی حوصلگی گفتم بله
جایی میری؟؟
لباسایه تنم غیر اینو نشون میده
چرا اینجوری حرف میزنی؟؟
چه جوری حرف میزنم انتظار دارین با اینکه میدونم زندگیم خراب میشه باز بخندم وخوب رفتار کنم
سوفیا تقصیر من چیه من خودمم راضی به این وصلت نیستم اما چاره کار چیه تو دوست داری ارزشو اعتبارمون از بین بره ؟؟؟
مامان وقتی حس میکنم با وجود من ارزشو اعتبارتون برمیگرده از خودم بدم میاد حس میکنم مهری هستم که ارزشتون به این مهر وصله
-سوفیا مطمئن باش اگه یکی دیگه از بچه هام وارث دوسوم اموال بود انقدر بهت محتاج نبودیم همیشه تو زندگیت خودتو دیدی یک ذره عاطفه نداری
مامان من عاطفه ندارم؟؟؟؟
نداری اگه داشتی خون به جیگر منو بابات نمیکردی.
با گفتن این حرف روشو ازم برگردون واز پله ها رفت طبقه پایین
به من میگه بی عاطفه با اعصابی داغون وارد اسانسور شدم وبه سمت پارکینگ عمارت رفتم یکی از خدمه هامونو صدازدم تا ماشینو برام بیاره به ساعت نگاه کردم نیم ساعت وقت دارم تا به کافه ایی که پاکدل گفته برم .
- ۴.۰k
- ۱۳ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط