هر بار به تو فکر میکنم چیزی به نبضم اضاف

هر بار به تــــــــو فکر میکنم ... چـیزی به نـبـضـم اضـافه میشود
که در شــــــــــــعرهایم نمـیگنجـد
کـافـیست تــــو را به نــام بخوانم
تا بــبینی لکنت
عـــــــاشـقانه ترین لهجه هاست
و چگونه لرزش لـب های مـــــــن
دنـــــــیا را به حــــــــاشیه میبرد
دیدگاه ها (۵)

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حا...

خود را شبی در آینه دیدم ، دلم گرفت از فکر اینکه قد نکشیدم دل...

بغضی گلویم را گرفته بی صدا حالایعنی تو را کم دارد این حال و ...

خط به خط اشک نویسی مرا می خوانیرفتنت رفتن جان است، خودت می د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط