گاهی باید کوله بار سنگین کارهای نصفه و نیمه و حرفهای نا

گاهی باید کوله بارِ سنگینِ کارهای نصفه و نیمه و حرفهای ناتمام را رها کرد...
دلمشغولی ها را کمتر مرور کرد...
بی خیالِ گلایه های تمام نشدنی از زمین و زمان شد!
کمی بیشتر امید و هیجان؛ در تک تکِ گلدانهای کٌنجِ پنجره کاشت و مراقبشان بود؛ با ناز و نوازش،با انرژیِ حرفهای دلنشین!
به فکرِ خستگیِ آدمها بود و لبخند
و آرامش به جهآنشان هدیه داد!
قدری بیشتر سراغِ این ابرازِ علاقه های بی بهانه و بی دلیل رفت و آدمها را نه تنها با حرفها که با چشمهایشان فهمید!
دیدگاه ها (۱)

ما آدمها همیشه به یک سرپناه نیاز داریمسرپناهی که حال دل مان ...

تا وقتی که قلبتان نبض داردپای آدمهایتان باشید.دل بدهید برای ...

این باد سرکش نزدیک بهار را چقدر زیاد دوست دارم!انگار آمده هر...

بوسه چیدن ز لبت سلسله در سلسله هاستاصلا این بوسه دوای غم کم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط