ادامه

ادامه ...


هانول: همچنین
مین جی همان طور عجیب نگاهش کرد .. یه چیزی در نگاه این زن بود ... باید ازش متوجه میشد جونا هم انگار با مادرش دعوا کرده بود و آروم گفت گوشی در دستش بهش خیره ماند تهیونگ دست تو جیب وارد سالن شد چشم به زن سرتقش دوخت خوب و بروز لباس پوشیده بود این محو اش میشد چرا که ساعت مارک دارش و استایل فرانسوی خانمی بیشتر خودش را نشان میداد ..
یو بین : تهیونگ خم اومد بریک ناهار بخوریم ‌
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵۸ (。☬⁠。⁠)⁩مین ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵۹ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵۷ (。☬⁠。⁠)⁩وان ...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵۶ (。☬⁠。⁠)⁩آروم پ...

ادامه هانول همچنین عصبی چتری هایش را به پشت انداخت سپس سپس گ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۲ (。☬⁠。⁠)⁩تصم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط