هاناکی

«هاناکی»
«پارت ۱۹»




پ/ت: پسرم تو برو خونه ما پیداش می‌کنیم
تهیونگ: اما پدر.....
پ/ا: پدرت راست میگه تو برو خونه
تهیونگ: ولی اون همسرمه ....
پ/ت: همین که گفتم حالام برو
تهیونگ برگشت خونه لباس‌هاشو درآورد برای تخت دراز کشیده بود که یه اسلحه روی سرش حس کرد یه نفر که ماسک زده بود بالای سر تهیونگ با اسلحه ایستاده بود
....: بلند شو
تهیونگ: تو.....تو کی هستی
...: من....بگو خواهرم کجاست
تهیونگ: خواهرت؟تو....تو جین سویی
جین سو ماسکشو در اورد و گفت
جین سو: اره بگو کجاست
تهیونگ: اونو دزدیدن
جین سو: چی
تهیونگ: تو مهمونی بودیم رفتم دستشویی دیدم ات داره خون بالا میاره
جین سو: چی....خ خون
تهیونگ: ازش پرسیدم چی شده اما اون دوید تو خیابون که اون ماشین
جین سو: با داد ازش پرسیدی
تهیونگ: چی
جین سو: گفتم سرش داد زدی
اخر حرفشو با داد گفت جوری که خدمه اومد دم در جین سو پشت در قایم شد
...: ارباب چیز شده
تهیونگ: نه برو بیرون
...: مطمئنید
تهیونگ: مگه کر بودی گفتم چیزی نشده هاا
...: بله قربان
جین سو دوباره اومد جلو و اسلحه رو گرفت به سمت تهیونگ
جین سو: جواب سوالمو ندادی ..... اقای کیم
تهیونگ: اره سرش داد زدم
جین سو: به خاطر همین از دستشویی فرار کرده
تهیونگ: چرا.....چرا ینطوری....
تهیونگ میخواست حرف بزنه که جین سو حرفشو قطع کرد
جین سو: وقتی بچه بودیم اون عوضی همش سرش داد می‌زد به خاطر همین از اون به بعد هر کسی که سرش داد میزد فرار میکرد
تهیونگ: منظورت از عوضی..
جین سو: پدرمه.....پدر عوضیمه
تهیونگ: این همه مدرک کجا بودی...ات می‌دونه برگشتی؟
جین سو: خیلی تحقیق کردی اقای کیم
تهیونگ: جوابمو بده جین سو
جین سو: ات نمی‌دونه من برگشتم...... پدرم مادرمو به خاطر اینکه ازش نافرمانی کرد کشت من شاهد اون قضیه بودم وقتی پدرم فهمید منو به زور فرستاد آمریکا گفت اگه نرم ات رو می‌کشه من برگشتم تا انتقام بگیرم با اسم لی سونگ بین وارد باند شدم ات و دیدم که قرار بود با تو ازدواج کنه فکر میکردم خوشبخته اما اشتباه میکردم
تهیونگ خاطراتشو از وقت که با ات ازدواج کرده بود مرور کرد ....دید که چقدر دل ات و. شکونده و موجب ناراحتیش شده
تهیونگ......فکر میکردم فقط پدرش عذابش می‌داده ولی نمی‌دونستم یکی از مهم ترین دلیل زجر کشیدنش خودمم
تهیونگ: اخرین سوالمو میپرسم......از کجا این اطلاعات و به دست اوردی
هه جین: من بهش گفتم
و.......
«««««««««««««««««««:«««««««««««ا
بچه ها ببخشید یه مدت طولانی نبودم چون معلم گاوم او این هفته ۴ تا امتحان برامون گذاشته


می‌خوام نظرتونو راجب سبک نوشتنم بدونم از ۱ تا ۱۰ بهم نمره بدین می‌خوام ببینم چقدر افتضاح مینویسم
دیدگاه ها (۷)

«هاناکی»« پارت ۲۰»هه جین: من بهش گفتمتهیونگ: تو...جین سو: او...

« هاناکی»«پارت۲۱»هه جین و جین سو رفتن تهیونگ هم گوشیشو برداش...

«هاناکی»«پارت۱۹»هه جین: بریم حالا مگه تو هم ول می‌کنیرسیدن ع...

تولد سانشاینمون مبارک 🥳💜

دوست پسر دمدمی مزاج

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط