جاده ای خواهم یافت

- جاده ای خواهم یافت
خارج از شهر شلوغ
و سفر خواهم کرد
راه سبزی که ، مرا خواهد برد
می روم آن جایی
که دل پنجره هایش پر نور
آفتابش به تبسم به تن نازک گل
چشم ابرش نمناک
قامت جنگل زیبایش سبز
حوض زیبا،پر آب
همه ی باغ، پر از زمزمه ی پاک نسیم
می روم تا آنجا
کاتش شمع نمی سوزاند
پر پروانه ی پر از شوق پریدن در باد
و قفس ، واژه ی نازیبایی است ،
که فراموش شده است
وهمه ی چلچله ها آزادند
ساکنانش دلشاد ، گل لبخند به هم هدیه کنند
می روم در باغی
که پرستوهایش ، لانه بر شاخه نارنج کنند
صحبتی نیست ز سنگ
آسمانش آبی
رودهایش جاری
مردمانش عاشق
رنگ شادی به همه قامت باغ
همه ی باغ پر از آرامش
زیر هر سایه،دلی شاد و رها
ونگاهان ،همه لبریز سلام
دم دروازه ، کسی منتظرم خواهد بود
راه را باید رفت
و سفر باید کرد
مادرم پای خودت را بردار
برسم باغ بهشت
دیدگاه ها (۵)

- جز اودلم چیزی نمی خواهد بجز بارانبشوید این غبار خسته را از...

- ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه در تنهایی گریه نمیکنمخد...

سلام صبح قشنگ همتون بخیر:-)

این متن بینهایت عالیستببخش خودت را برایِ تمامِ راه های نرفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط