part

part: ①①
_______________~~~~~~~~______________

ویو آیرا:
با یونا وسایلامونو جمع کردیم و از سالن اومدیم بیرون
خدافظی کردیم و هر کی سوار ماشین خودش شد و رفت

(اسلاید 2 = ماشین آیرا )
( اسلاید 3 = ماشین یونا )


وقتی به خونه رسیدم دیروقت بود و اصن حال غذا درست کردن نداشتم، گشنم هم نبود
پس مستقیم رفتم اتاقم کیفمو گذاشتم رو میز و خودمو پرت کردم رو تخت عزیزم ( ادمین قبول داره خیلی حالی میدهههه😭😂) در حدی خسته بودم که لباسامم عوض نکردم و با همون لباسا خوابیدم

( اسلاید 4 = عکس اتاق آیرا )


با کابوسی که دیدم سه متر پریدم بالا، قفسه ی سینم از نفس نفس زدن بالا پایین میشد
اومدم آب بخورم دیدم لیوان رو میزم خالیه
رفتم پایین( اتاقا طبقه ی بالان ) آبمو خوردم و اومدم بالا
دیگه به این کابوسا عادت کرده بود و وقتی از خواب بلند شم دیگه بهشون فکر نمیکنم

رفتم تو اتاق و لباسامو دراوردم و با لباس خواب عوضش کردم ( اسلاید 5 = لباس خواب آیرا ) روی تخت دراز کشیدم
خوابم نمیومد
ذهنم پر سوال بود و همه جا میرفت
چیشد که جئون اسممو فهمید؟
اگر اسممو به همه بگه چی؟
برای پس فردا باید چیکار کنم؟
انقدر به این چیزا فکر کردم که کم کم چشام گرم شد و بعدش سیاهیییی


ادامه دارد.....

میدونم خیلی زیاد نیست ولی واقعا امتحان دارم

شرط: 5 تا لایک
دیدگاه ها (۱۰)

part: ①②_____________________________________صبح روز بعد ساع...

بچه ها یادم رفت بگم تو پارت قبل آیرا برای بیرون رفتن یه ارای...

part : ①⓪فقط پشت صحنه روشن بود همه رفته بودن به جز آیرا و یو...

part : ⑨ولی یونا... از اونطرف سالن با یه لیوان شر.اب توی دست...

زور و عشق پارت ۵

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط