شب هشتم از پسر جوانی می خوانند

شبِ هشتم از پسر جوانی می خوانند...
که عصایِ دستِ پیری پدر بود!
اگر می گذاشتند بماند!
و جسمِ پاره پاره اش را تحویل پدر نمی دادند
و از دلِ سوخته پدری که کنارِ جسم بی جانِ پسر، مُرد...

#شیعه#کربلا#محرم#علی_اکبر
دیدگاه ها (۱)

یاعلی اکبرمانده‌ام خیره به جسمت که چه راهی دارمباید انگار تو...

ﻫﺰﺍﺭ ﺧﺮﻗﻪ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻭ ﻫﻨﻮﺯﺣﺪﯾﺚ ﭘﯿﺮﻫﻦ‌ﮐﻬﻨﻪ‌ﯼ ﺗﻮ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎست...

#السلام_علی_الرضیع_الصغیرهرکس که دید رأس تو بر روی نیزه ها.....

یاعلی اصغرسفره ی این خانواده شیر میدان پرور است! قاسم و اکبر...

پدرم ، تنها کسی بود که باعث میشد بدون شک بفهمم فرشته ها هم م...

گفت دانایی که: گرگی خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشرلاجرم جار...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط