طنزاکسویی
#طنزاکسویی
روزی سهون به خانه لوهان رفت و میخواست به او ریاضی یاد بدهد...
او را بوسید و دوباره بوسید و گفت: به این عمل جمع میگویند..
لوهان سهون را بوسید...
سهون گفت: یکی از بوسه ها کم شد، به این عمل تفریق میگویند!
بعد همدیگر را به آغوش کشیدند و یکدیگر را بوسیدند..
سهون گفت به این عمل ضرب میگویند!!!
ناگهان پدر لوهان آمد ... صحنه را دید .... سهون را مانند سگ زد واز بالای پله ها به پایین پرت کرد ... و گفت : این عمل را تقسیم میگویند!
سپس خشتک سهون را بر روی سرش کشید و جوری بر سرش کوبید که سرش تا کمرش خم شد و گفت : این عمل را صورت در مخرج میگویند!!
+دیدی ریاضی چقدر شیرینه؟!؟! 😄 حالا باز بگین ریاضی سخته!؟😕
روزی سهون به خانه لوهان رفت و میخواست به او ریاضی یاد بدهد...
او را بوسید و دوباره بوسید و گفت: به این عمل جمع میگویند..
لوهان سهون را بوسید...
سهون گفت: یکی از بوسه ها کم شد، به این عمل تفریق میگویند!
بعد همدیگر را به آغوش کشیدند و یکدیگر را بوسیدند..
سهون گفت به این عمل ضرب میگویند!!!
ناگهان پدر لوهان آمد ... صحنه را دید .... سهون را مانند سگ زد واز بالای پله ها به پایین پرت کرد ... و گفت : این عمل را تقسیم میگویند!
سپس خشتک سهون را بر روی سرش کشید و جوری بر سرش کوبید که سرش تا کمرش خم شد و گفت : این عمل را صورت در مخرج میگویند!!
+دیدی ریاضی چقدر شیرینه؟!؟! 😄 حالا باز بگین ریاضی سخته!؟😕
- ۱.۲k
- ۱۵ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط