ظهور ازدواج

ظهور ازدواج )
( فصل سوم ) پارت ۴۵۶

قشنگیه.. جیمین با لبخند باريکي چمدون و ساك رو توی اتاق گذاشت.
جیمین دوش بگیرم بعد بریم بیرون.. شاد گفتم باشه..
لباس برداشت و رفت تو سرویس..
منم رفتم سراغ چمدونم و لباس عوض کردم
لباس شيك بلندي پوشیدم که تا زیر زانوم میرسید و آرایش کردم با رضایت لبخند زدم که جیمین لباس پوشیده با موهای خیس اومد بیرون و در حالیکه موهاشو با حوله خشك ميكرد لبخند عميقي بهم زد و سر تا پا مو دوبار نگاه کرد و گفت:عین زنهاي پاريسي شدي..
نرم خندیدم و چرخ زدم دستشو سمتم گرفت و گفت: مادام..
سریع رفتم سمتش و و با ذوق دست توی دستش گذاشتم و
گفتم موسیو
..
با لبخند حوله رو کنار انداخت و راه افتاد که تند دستشو کشیدم و شيطون عين خودش :گفتم موهاتو خشك كن بعد بریم..
نرم خندید و گفت: وسیله نداریم..ولش کن..
اخم کردم و دستشو کشیدم سمت مبل و شونه شو فشار دادم و گفتم اون با من..تو بشین..و رفتم تو سرویس و یه حوله خشك و تمیز برداشتم و
برگشتم سمتش.
بالاي سرش روي تکیه گاه مبل نشستم و حوله رو انداختم
رو سرش و تند تند تکونش دادم.
خندید و گفت الا گفت:الا..
با شیطنت تند تر حوله رو روي موهاي خیسش کشیدم
بلند خندید و با حرص سعي کرد دستامو بگیره و گفت:بسه..
خندیدم. مچ دستامو گرفت که خبیث و شیطون و به زور تند تند
حوله رو تکون دادم.
مچ دستامو گرفت که خبیث و شیطون و به زور تند تند
حوله رو تکون دادم. خندون حوله رو کشید و سعی کرد بهم اخم کرد. خندون و با ناز صورتمو جمع کردم و بهش زبون درازی
کردم. نرم با دو انگشتش بینیمو کشید و بلند شد رفت جلوي اينه و به موهاي خيلي اشفته و در همش دست کشید. با عشق و محبت نگاش کردم و رفتم سمتش. با اخم گفت دست به موهام بزني كشتمتااا... بلند خندیدم و مظلومانه از تو اینه نگاش کردم اخمش محو شد و با لبخند باريك نگاهي به چشمام انداخت و بعد موهاشو مرتب کرد و زدیم بیرون
خیابونهاي تميز و ساختمونهاي خوشگل زنهاي شيك پوش با لباسهاي رنگي ، زبون نا اشناي فرانسوي،عشاق چسبیده به
هم، مناظر فوق العاده...
دیدگاه ها (۵۱)

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۷ همه چیز زیبا و دل انگیز بو...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۸ خودمو خندون کشیدم سمتش و ب...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۵ دستمو فشرد و جدي گفت: تو ا...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۴ گردنش اویزون شدم. خندید و ...

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۹۴ (⁠♡) گفتم از کجا آوردیش؟ که...

ظهور ازدواج پارت ۴۱۲هر دو به پهلو و نزديك هم دراز کشیده بودي...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط