داستانشب

#داستان_شب...



اسیری که دشنام داد ولی پادشاه دعا شنید...

پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد، اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد.
شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟
وزیر گفت: به جان شما دعا می کند.
شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت: تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود.

جز راسـت نباید گفت
هر راست نشاید گفت

📚 گلستان سعدی

#شب_خوش..
دیدگاه ها (۱)

#فال_روزانه...#فال_حافظ...یکشنبه 2 اردیبهشت 97فال روزانه متو...

#فال_روزانه...#فال_حافظ...یکشنبه 2 اردیبهشت 97.فال روزانه مت...

قهوه خوشمزه است …خوشمزگی اش ،به همان تلخ بودنش است ،وقتی میخ...

#Wallpaper#Back_ground#Beautiful_flowers

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط