دو پارتی جونگ کوک

دو پارتی جونگ کوک❤️‍🔥
P2

اما ات تسلیم نشد.رونش رو مارک کرد و جونگ کوک نهایتاً تسلیم شد.

جونگ کوک: (آه) باشه... ولی فقط یک ساعت. و این لباس رو هم درمیاری.
ات: (جیغ زدن) مرسی عشقمم!

جونگ کوک براش یه لباس یقه‌بلند و شلوار انتخاب کرد. دقیقاً ساعت ۷ ات رو رسوند به محل جشن.

جونگ کوک: (با نگاه تند) ساعت ۸ دقیقاً اینجا حاضر میشی. مست نمیکنی. گرم نمیگیری.
ات: (با چشم‌گردونی) باشه باشه!



ولی ساعت ۸:۳۰ شد و ات نیومده بود.
جونگ کوک با عصبانیت رفت تو مهمونی. دید ات داره با جک می‌رقصه و یه کم مست شده.

جونگ کوک: (با خشم) ات!
ات: (با چشمان برق‌زده و مستی) کوک! بیا برقصیم...
جونگ کوک: (کشیدن دستش) تمومه. بریم خونه.

تو ماشین سکوت مرگباری حاکم بود. جونگکوک فقط لبش رو میگزید و سعی می کرد خودشو کنترل کنه.

رسیدن خونه. جونگ کوک در رو باز کرد و ات رو کشوند به داخل.

جونگ کوک: (با فریاد) نگفتم مست نکنی! نگفتم دیر نکنی هااا!
ات: (پشیمونی)ببخشید...

جونگ کوک ات براید بغل کرد و از پله ها بالا رفت بردش تو اتاق خواب وانداختش روی تخت.

جونگ کوک: بیب باید یاد بگیری نباید حرفم رو نادیده می‌گرفتی...

و فرصت حرف زدن به ات رو نداد و روش خیمه زد و...

«اسمات»

پایان
By: Camellia 💢🖤
دیدگاه ها (۳)

#اصکی_اجبارییآرمیا چتونه همی رای گیریا رو عقبیممم بسههه برای...

ویو تهیونگ - ساعت ۸:۳۰ صبحتهیونگ تو آشپزخونه داشت قهوه درست ...

تولدت مبارک بابایی آرمی

هنرمند کوچولوی من

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط