غزلم درد غریبی ست که در جان دارم

غزلم درد غریبی ست که در جان دارم

من به چشمان تو عمری ست که ایمان دارم
❤ ❤
دیدگاه ها (۱)

ای که می‌پرسی ز منکان ماه را منزل کجاست؟منزل او در دلست،اما ...

حل می شوم در اغوشتچونقند در دل چایی

به ماهِ من که رساند پیـام من که ز هجـــرانبه لب رسیده مرا جا...

دوست‌ترت دارم از هر چـہ دوستاے تـو بـہ من از خود من ، خویشتر...

*دوست دارم کـه دلت شاد شود در غزلمخانه ی قلب تـــــــو آبـــ...

طلوع کن خورشید کمزمین در وهم و خواب آلودگی ستخورشید در قاب چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط