ب
ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊࡎ ִֶָ ✦ ˖
𝙿𝚊𝚛𝚝¹
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
ویو یونا : →
صبح بیدار شدم و دورو برمو نگاه کردم کوک نبود بلند شدمو رفتم سرویس ﹙wc﹚ وکارای لازم رو انجام دادم و اومدم پایین و یه صبحونه برای خودم درست کردم و خوردم بعد TV رو روشن کردمو فیلممو دانلود کردم و با گوشی به تلویزیون وصل کردم بالش کوچیکی که همیشه بغل مبل بود رو گذاشتمو دراز کشیدم
𓂃→³⁰مین بعد ˖
بلند شدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۳ بود کوک ۸ میومد خونه پس تصمیم گرفتم که امشب ی ›شب خاص ‹ و رمانتیک رو باهم بگذرونیم پس اول باید خونه رو اماده کنم ﹙ولی خونه که حیلی بهم ریخته بود عین تویله بود پس اول خونه رو باید تمیز کنم ﹚
گوشیو برداشتم و اهنگ پلی کردم
᯽این خود منم 😄᯽
و شروع کردم به جعم جور کردن خونه که رسیدم به اتاق مشترکمون بعد رفتم اتاقمونو جمع و جور کردم خونه حسابی تمیز بود به ساعت نگاهی انداختم که دیدم ساعت ۵ رو نشون میده
_ اوففف خیلی خسته بودم
پس تصمیم گرفتم که یی زره بخوابم رفتم رو تخت دراز کشیدم ساعت گوشیمو تنطیم کردم برای ساعت ³⁰: ⁵
𓂃→³⁰مین بعد ˖
آلارم گوشی : ﹙دینگ . دینگ دینگ🦥﹚
_ آلارم گوشیمو قطع کردم بعد چندتا پلک زدم تا چشام کامل باز بشه
بلند شدم تا سریع خودمو برای شب اماده کنم رفتم تو اشپز خونه شروع کردم به غذا درست کردن کیمباب و رامیون
غذا رو ساختم میز رو کم کم چیدم بعد رفتم تو اتاق سمت کمد لباسام یه لباس خوشگل و بازی انتخاب کردم که کل سینمو به نمایش میذاشت بعد از آماده کردن لباسم تخت و اتاقو با گلبرگ و شمع تزئین کردم
_ چقدر زود گذشت ²⁰ مین دیگه جونگکوک میاد پس باید سریع اماده شم
﹙لباسمو پوشیدم تو اینه خودمو نگاه کردم ﹚
_جونن چه دافی شدم 😚᯽اعتماد به مریخ 🗿᯽
_ زنگ در به صدا دروومد سریع رفتم درو باز کردم
_ سلام چاگیا
+ س ... سلام
_ بیا تو خسته تی بیا بشین
_ ﹙معلوم بود که تعجب کرده ﹚
+ من میرم لباسامو عوض کنم
᯽نکته: اتاق مشترکشون با اتاق لباس کوک
جداعه ᯽
_ باشه... «
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
𝅄✦⸱࣭ ִֶָ
شرایط برای پارت ¹𓄹
❥لایک : ¹⁰
𓋅 ±⁵ : کامنت
𝙿𝚊𝚛𝚝¹
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
ویو یونا : →
صبح بیدار شدم و دورو برمو نگاه کردم کوک نبود بلند شدمو رفتم سرویس ﹙wc﹚ وکارای لازم رو انجام دادم و اومدم پایین و یه صبحونه برای خودم درست کردم و خوردم بعد TV رو روشن کردمو فیلممو دانلود کردم و با گوشی به تلویزیون وصل کردم بالش کوچیکی که همیشه بغل مبل بود رو گذاشتمو دراز کشیدم
𓂃→³⁰مین بعد ˖
بلند شدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۳ بود کوک ۸ میومد خونه پس تصمیم گرفتم که امشب ی ›شب خاص ‹ و رمانتیک رو باهم بگذرونیم پس اول باید خونه رو اماده کنم ﹙ولی خونه که حیلی بهم ریخته بود عین تویله بود پس اول خونه رو باید تمیز کنم ﹚
گوشیو برداشتم و اهنگ پلی کردم
᯽این خود منم 😄᯽
و شروع کردم به جعم جور کردن خونه که رسیدم به اتاق مشترکمون بعد رفتم اتاقمونو جمع و جور کردم خونه حسابی تمیز بود به ساعت نگاهی انداختم که دیدم ساعت ۵ رو نشون میده
_ اوففف خیلی خسته بودم
پس تصمیم گرفتم که یی زره بخوابم رفتم رو تخت دراز کشیدم ساعت گوشیمو تنطیم کردم برای ساعت ³⁰: ⁵
𓂃→³⁰مین بعد ˖
آلارم گوشی : ﹙دینگ . دینگ دینگ🦥﹚
_ آلارم گوشیمو قطع کردم بعد چندتا پلک زدم تا چشام کامل باز بشه
بلند شدم تا سریع خودمو برای شب اماده کنم رفتم تو اشپز خونه شروع کردم به غذا درست کردن کیمباب و رامیون
غذا رو ساختم میز رو کم کم چیدم بعد رفتم تو اتاق سمت کمد لباسام یه لباس خوشگل و بازی انتخاب کردم که کل سینمو به نمایش میذاشت بعد از آماده کردن لباسم تخت و اتاقو با گلبرگ و شمع تزئین کردم
_ چقدر زود گذشت ²⁰ مین دیگه جونگکوک میاد پس باید سریع اماده شم
﹙لباسمو پوشیدم تو اینه خودمو نگاه کردم ﹚
_جونن چه دافی شدم 😚᯽اعتماد به مریخ 🗿᯽
_ زنگ در به صدا دروومد سریع رفتم درو باز کردم
_ سلام چاگیا
+ س ... سلام
_ بیا تو خسته تی بیا بشین
_ ﹙معلوم بود که تعجب کرده ﹚
+ من میرم لباسامو عوض کنم
᯽نکته: اتاق مشترکشون با اتاق لباس کوک
جداعه ᯽
_ باشه... «
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
𝅄✦⸱࣭ ִֶָ
شرایط برای پارت ¹𓄹
❥لایک : ¹⁰
𓋅 ±⁵ : کامنت
- ۲۸.۶k
- ۲۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط