که اعضا رو دیدم رفتم و سلام کردم
که اعضا رو دیدم رفتم و سلام کردم
-سلام خوبید
جیمین:ما خوبیم
-چخبر
نامی:سلامتی اومدیم سر بزنیم
-خوبه زناتون
تهیونگ:اونا گفتن ما نمیایم و موندن پیش هم
-خوبه ولی قبول کنید زن ذلیلید
تهیونگ:اه کوکی خودت زن نداری به ما حسودی میکنی
-برو بابا
ویو ات
+با هر سخته ای شده از جام بلند شدم و رفتم سمت پله ها فکر کنم پنجزده تا پله بود اولین قدمو که گذاشتم پام درد گرفت و افتادم زمین و روی پله ها سر خوردم
ویو کوک
-داشتیم حرف میزدیم که یهو یه صدایی اومد سرمونو برگردوندیم که ات رو دیدم غرق خون افتاده رفتم فوری باندش کردم
جیمین:صبر کن برم ماشینو اماده کنم
+ج..ج.جونگ..کوک(بیحال)
-چ..چیشده
+خوابم میاد می خوام بخوابم(بدونید بیحاله دیگه)
-نه نه نخواب خب داریم میرسیم
+بیهوش شد
-ا..ات بلند شو ات (داد)
ویو کوک
-نه نه بلندش کردم و بردم داخل و گذاشتنش روی برانکارد و بردنش
جین:جونگکوک این کیه اصلا چرا پیش تو بود
-تعریف همه ی ماجرا
تهیونگ:کوک اون خیلی بچس
-شما خودتون منو میشناسید چاره چیه یادتونه بابام موقع مرگش چی گفت اسم و فامیلی و عکس این دختره بود با همه ی جزئیات (کوک وقتی ات دوازذه سالش بود مرد)
تهیونک:حداقل نزار زیاد اذیت بشه
-باشه
دکتر:اقای جئون
-بله
دکتر:متاسفانه بخاطر اینکه سرشون ضربه مغزی شد به کما رفتن
-چ..چی
؟متاسفم
-میتونم ببینمش
؟نه از پشت شیشه فقط
ویو کوک
-رفتم پشت شیشه این اون دختر خندون و شادی نبود که داخل مدرسه بود الان اون دختر بهش دستگاه تنفس وصل شده داره بزور نفس میکشه اون دختر الان پاره با مرگ دست و پنجه نرم میکنه
یک ماه بعد
-داشتم مثل همیشه نگاه میکردم که ناگعان...
-سلام خوبید
جیمین:ما خوبیم
-چخبر
نامی:سلامتی اومدیم سر بزنیم
-خوبه زناتون
تهیونگ:اونا گفتن ما نمیایم و موندن پیش هم
-خوبه ولی قبول کنید زن ذلیلید
تهیونگ:اه کوکی خودت زن نداری به ما حسودی میکنی
-برو بابا
ویو ات
+با هر سخته ای شده از جام بلند شدم و رفتم سمت پله ها فکر کنم پنجزده تا پله بود اولین قدمو که گذاشتم پام درد گرفت و افتادم زمین و روی پله ها سر خوردم
ویو کوک
-داشتیم حرف میزدیم که یهو یه صدایی اومد سرمونو برگردوندیم که ات رو دیدم غرق خون افتاده رفتم فوری باندش کردم
جیمین:صبر کن برم ماشینو اماده کنم
+ج..ج.جونگ..کوک(بیحال)
-چ..چیشده
+خوابم میاد می خوام بخوابم(بدونید بیحاله دیگه)
-نه نه نخواب خب داریم میرسیم
+بیهوش شد
-ا..ات بلند شو ات (داد)
ویو کوک
-نه نه بلندش کردم و بردم داخل و گذاشتنش روی برانکارد و بردنش
جین:جونگکوک این کیه اصلا چرا پیش تو بود
-تعریف همه ی ماجرا
تهیونگ:کوک اون خیلی بچس
-شما خودتون منو میشناسید چاره چیه یادتونه بابام موقع مرگش چی گفت اسم و فامیلی و عکس این دختره بود با همه ی جزئیات (کوک وقتی ات دوازذه سالش بود مرد)
تهیونک:حداقل نزار زیاد اذیت بشه
-باشه
دکتر:اقای جئون
-بله
دکتر:متاسفانه بخاطر اینکه سرشون ضربه مغزی شد به کما رفتن
-چ..چی
؟متاسفم
-میتونم ببینمش
؟نه از پشت شیشه فقط
ویو کوک
-رفتم پشت شیشه این اون دختر خندون و شادی نبود که داخل مدرسه بود الان اون دختر بهش دستگاه تنفس وصل شده داره بزور نفس میکشه اون دختر الان پاره با مرگ دست و پنجه نرم میکنه
یک ماه بعد
-داشتم مثل همیشه نگاه میکردم که ناگعان...
- ۳.۷k
- ۱۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط