پارته ۱

یو شوگا
اه همش دنبال میونگم (همون دوست دختر قبلیش) درسته اون از من بدش میاد ولی من به دستش میارم تازه یه راه دارم برای اینکه دیگه ولم نکنه یهو یکی تز بادیگاردا وارد شد و گفت
بادیگارد: اقا ... ما نتونستیم خانم میونگو پیدا کنیم ولی...
شوگا: خاک تو سرتون *عربده*
بادیگارد: ولی قربان ما خواهرشو که خیلی خوانم میونگ به خواهرش دلبستس
خواهرشو اوردیم
دیدم یه دختر که بهش میخرد ۱۶ . ۱۷ سالش باشه رو اوردن تو اون بی وقفه گریه میکرد
با دست به بادیگاردا گفتم برن
شوگا: یکم خفه شو .. میونگ کجاست *عربده*
انگار با داد من ترسید نشست روی زمین و بلند تو گدیه کرد چقدر شبیه خواهرش بود

ببخشید کم بود

شرایط پارته بعد

لایک ۳
کامنت ۱
دیدگاه ها (۶)

کاش اِحساسَم بِمیره راحَت شَم:/ _دختر تهکوک_

حرفی ندارم

نیاز مند یه جین مهربون برای گروه

یِک روز به مُشکِلاتَی که اَکنونرَنجِتان میدَهَد خَواهَد خَند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط