شهپر کارگریان
شهپر کارگریان
آپلود عکس
خانم "شهپر کارگریان"، شاعر ایرانی، ساکن سنندج است.
از ایشان کتاب "شهپر عشق" توسط انتشارات ماهواره در ۹۲ صفحه چاپ و منتشر شده است.
همچنین تعدادی از اشعار ایشان در کتابهای زیر چاپ و منتشر شده است:
- سمفونی عشق، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
نوبت چاپ: 1
- گوهر سخن (اشعار و دلنوشتهها)، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
- حجلهی مهتاب (اشعار و دل نوشتهها)، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
و...
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
آپلود عکس
◇ نمونهی شعر:
(۱)
هر چه را تحریرکردم در پس پندار بود
دیدگانم مست روی نازنین دلدار بود
رنگ شب بر دل نشست و خندهام از لب پرید
گوییا این لحظه را بر گریهام اصرار بود
قطرههای اشک خود را میسپردم در خیال
اغ این بیهمدلی بر من چنین آزار بود
جوشش عشقی فریبا در نهانم میدوید
تا به هر لبخند نازت دل پر از اسرار بود
هر چه گویم وصف تو در واژههای این غزل
عطر تو جاری شده چون مطلع اشعار بود.
(۲)
قصههای من و مه گرچه کتاب است نرو
حال دل در غم تو باز خواب است نرو
نالهی نی بشنو از سر دلدادگیاش
سوز نی دارد از این دل که کباب است نرو
شرح رسوایی ما را به که خواهی گفتن
گشتهای قبله و این عین ثواب است نرو
در میان دل و دیده تا ابد جا داری
نیک بنگر که جهان هم به رکاب است نرو
باز من مست و جهان مست و تو بینی همه مست
چون که خوردهست از باده که ناب است نرو.
(۳)
با یار نشستیم و دل از وی نبریدیم
می در کف و ساغر به صفا هم به بر اینجاست
با شعلهی شمعم به شبی راز بگفتم
از سینهی سوزان که ره پر خطر اینجاست
درد دل ما باد به هر سو که کشاند
ما بر در ایوان تواییم و سفر اینجاست
از بهر تمنای تو هر شب به نیازم
ای سوخته از آتش عشقم نظر اینجاست
ما در قدمت سر به ملامت بگذاریم
در دایرهی هستی ما هم ظفر اینجاست.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
آپلود عکس
خانم "شهپر کارگریان"، شاعر ایرانی، ساکن سنندج است.
از ایشان کتاب "شهپر عشق" توسط انتشارات ماهواره در ۹۲ صفحه چاپ و منتشر شده است.
همچنین تعدادی از اشعار ایشان در کتابهای زیر چاپ و منتشر شده است:
- سمفونی عشق، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
نوبت چاپ: 1
- گوهر سخن (اشعار و دلنوشتهها)، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
- حجلهی مهتاب (اشعار و دل نوشتهها)، نشر خسروانی مجد، ۱۴۰۳
و...
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
آپلود عکس
◇ نمونهی شعر:
(۱)
هر چه را تحریرکردم در پس پندار بود
دیدگانم مست روی نازنین دلدار بود
رنگ شب بر دل نشست و خندهام از لب پرید
گوییا این لحظه را بر گریهام اصرار بود
قطرههای اشک خود را میسپردم در خیال
اغ این بیهمدلی بر من چنین آزار بود
جوشش عشقی فریبا در نهانم میدوید
تا به هر لبخند نازت دل پر از اسرار بود
هر چه گویم وصف تو در واژههای این غزل
عطر تو جاری شده چون مطلع اشعار بود.
(۲)
قصههای من و مه گرچه کتاب است نرو
حال دل در غم تو باز خواب است نرو
نالهی نی بشنو از سر دلدادگیاش
سوز نی دارد از این دل که کباب است نرو
شرح رسوایی ما را به که خواهی گفتن
گشتهای قبله و این عین ثواب است نرو
در میان دل و دیده تا ابد جا داری
نیک بنگر که جهان هم به رکاب است نرو
باز من مست و جهان مست و تو بینی همه مست
چون که خوردهست از باده که ناب است نرو.
(۳)
با یار نشستیم و دل از وی نبریدیم
می در کف و ساغر به صفا هم به بر اینجاست
با شعلهی شمعم به شبی راز بگفتم
از سینهی سوزان که ره پر خطر اینجاست
درد دل ما باد به هر سو که کشاند
ما بر در ایوان تواییم و سفر اینجاست
از بهر تمنای تو هر شب به نیازم
ای سوخته از آتش عشقم نظر اینجاست
ما در قدمت سر به ملامت بگذاریم
در دایرهی هستی ما هم ظفر اینجاست.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
- ۵۷۴
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط