عارفی را دیدند مشعل و جام آب بدست پرسیدند کجا میروی گفت ...

‏‎
عارفی را دیدند , مشعل و جام آب بدست , پرسیدند :کجا میروی. گفت : میروم با این آتش بهشت را بسوزانم و با این آب جهنم را خاموش کنم , تا مردم خدا را فقط بخاطر عشق به او بپرستند , نه بخاطر خوشی بهشت و ترس از جهنم ,,,
دیدگاه ها (۱)

انشای پسر بچه به پدر رفتگرش , پدر عزیزم: من به خوبی میفهمم ک...

بخشش , لازم نیست اعدامش کنید بخشش لازم نیست , اعدامش کنید.یه...

سلام برنگاههایی که صداقتزینتشان است.سلام برمهروتواضع آدمیکه ...

‏‎🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 تا حالا فکر کردید چرا تو اماکن معنوی شمع روشن ...

نامهٔ خداحافظیِ سرا(روی پوستی از برگ‌های طلاییِ بهشت، با خون...

فرار من

دعای معجزه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط