عشقی که بهم دادی
★عشقی که بهم دادی★
پارت ۳۱...
_ممنون جیمینی دوست دارم.
و بغلی محکمتر به جیمین هدیه داد.
(ادمین: پس منو کوچولو عام بغل چی؟؟؟😢)
****
تائو: صبح بخیر آقا
تائو رو به جیمین گفت و تعظیم کوتاهی کرد.
صبح تو هم بخیر.
تائو: میتونیم الان بریم؟
جیمین سرشو تکون داد.
همینکه داشتن به سما کلاس میرفتن تمین جلوشون سبز شد.
تمین: هی جیمین
تمین گفت و جلوشون ایستاد.
تائو چشم غره ترسناکی به تمین رفت و فقط نگاه بیخیالی ازش گرفت.
چی میخوای؟
جیمین با لحن سردی پرسید.
تمین و دار و دسته اش با شنیدن لحن سردش زدن زیر خنده.
جونگهیون: جیمینی مون پسر شجاعی شده.
جونگهیون سر به سر جیمین گذاشت.
تائو خواست قدمی به جلو و داره ولی جیمین جلوشون گرفت.
نه ایرادی نداره تائو بیا بریم.
فقط میخواست اون عوضیا رو به حال خودشون بزاره.
تائو: میرم که حسابشونو برسم آقا
نه تائو این یه دستوره!
تائو با شنیدن صدای بلند جیمین تعجب کرد.
سرش رو تکون داد و پشت سر جینین که لبخند میزد راه افتاد.
کی: دقیقا کی میخوای پروژه صاحب شده مین یونگی رو شروع کنی؟
ادامه دارد...
پارت ۳۱...
_ممنون جیمینی دوست دارم.
و بغلی محکمتر به جیمین هدیه داد.
(ادمین: پس منو کوچولو عام بغل چی؟؟؟😢)
****
تائو: صبح بخیر آقا
تائو رو به جیمین گفت و تعظیم کوتاهی کرد.
صبح تو هم بخیر.
تائو: میتونیم الان بریم؟
جیمین سرشو تکون داد.
همینکه داشتن به سما کلاس میرفتن تمین جلوشون سبز شد.
تمین: هی جیمین
تمین گفت و جلوشون ایستاد.
تائو چشم غره ترسناکی به تمین رفت و فقط نگاه بیخیالی ازش گرفت.
چی میخوای؟
جیمین با لحن سردی پرسید.
تمین و دار و دسته اش با شنیدن لحن سردش زدن زیر خنده.
جونگهیون: جیمینی مون پسر شجاعی شده.
جونگهیون سر به سر جیمین گذاشت.
تائو خواست قدمی به جلو و داره ولی جیمین جلوشون گرفت.
نه ایرادی نداره تائو بیا بریم.
فقط میخواست اون عوضیا رو به حال خودشون بزاره.
تائو: میرم که حسابشونو برسم آقا
نه تائو این یه دستوره!
تائو با شنیدن صدای بلند جیمین تعجب کرد.
سرش رو تکون داد و پشت سر جینین که لبخند میزد راه افتاد.
کی: دقیقا کی میخوای پروژه صاحب شده مین یونگی رو شروع کنی؟
ادامه دارد...
- ۶.۲k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط