چشمهایش همهی آن چیزی را که صدایش نمیتوانست به من گفت

چشم‌هایش، همه‌ی آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست، به من گفت. ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم، بی‌آنکه واژه‌ای گفته باشیم .
. ᴍᴏᴏᴅ .
دیدگاه ها (۰)

انسان موجود عجیبی است؛ می‌داند حتی حوصله خودش را هم ندارد، ا...

📔#تیکه_کتابگاهی اوقات، بیشتر از این که دلتنگ عزیزانمان شویم،...

‌ ♡ ‌ ‌   ❍ㅤ     ⎙  ‌   ⌲ ˡᶦᵏᵉ ‌ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ ...

زیباترین لبخند جهان را داشت آن شب کنارم خوابیده بود بیدار شد...

تو آفتابی در صبح ترین پاییزی که اواز نارنجی برگ هایشگونه ی ز...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط