فیک شاهزاده من

صبح با صدای فریاد مادرم از خواب بلند شدم

مادرم: ا ا ارباب تو توروخدا منو ببخشید عذرمیخوام ارباب😭😭😭لطفا منو ول کنید

از دردویدم بیرون داد زدم دویدم سمت مامان

رومی: مامانننننن ولش کنیدددددد چه غلطیی میکنیدددد هان

شاهزاده: اهمم سلام ببین مادرت بهت نگفته بود من شاهزادم و باید وظایفش رو درست انجام بده هومم درست انجام نداد پس جرمش رو میکشه
زانو زدم

رومی: ا ا ارباب ارباب م م منو منو به جاش ببرید مادرم ول کنید من جوون ترم جوون ترم اره، من بهتر به درد شما میخورم منو ببرید

شاهزاده: درسته ولش کنید این دخترو ببرید

مامان: رومیییییی چه غلطی میکنییی بیا دخترم

رومی: مامان فدات شم زود میام باشه تو مریضی بمون به داداش چیزی نگو

منو بردن بیرون

در قصر

شاهزاده: خوب برو اتاق تا بیام

رومی: چ چ چیی

شاهزاده: گفتم برو. اتاق. تا. بیام. فهمیدی

رومی: اصلا برا برا چی چی با باید برم هانن نمیرم اصلا

شاهزاده: 🤣چی گفتی(داد)

رومی: گفتممممم نمیرممممم. مردک تجاوز گرررر

خیلی اعصبانی شد که منو انداخت روی شونش دست پا میزدم لقد میزدم بهش تا ولم کنه

منو برد اتاق پرت کرد روی تخت اومد روم

شاهزاده: از حرف من سرپیچی میکنی ارههههههه(داد)

رومی: ن ن نه ا اینکارو نکردم فقط نمیخواستم نمیخواستم بیام ا اتاق از روم بلند شو اههههههه اععععع

شاهزاده: خفه شووووووو(داد)

تا اوند لبش بزاره رو لبم هولش دادم از اتاق بیرون رفتم دویدم تو حیاط اما در ها قفل بودم که....
دیدگاه ها (۵)

فیک. عشق ابدی

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط