چشم ها را می توان

چشم ها را می توان
بست و ... ندید

یا نخواست ...
یا نگفت ...

چه کنیم ، با هجومی
که نامش ..."یاد" ، است
دیدگاه ها (۲)

ڪاش می‌توانستممرزهاے دلتنڪَی رابا بوسہ پشت سر بڪَذارمو در سر...

در بازی زندگی یاد میگیریاعتماد به حرفای قشنگ بدون پشتوانهمثل...

شب که میشود!دلتنگی اش امانم را میبرد...خیالش تا صبح در سرم م...

در دستور زبانجان یڪ بخش است.آن هم فداے ‌تو....

هميشه فرصتی برای شروع كردن می توان يافت، در حالی که ما اکثر ...

بانو جان! یا فاطمه (س)! هرچه چشم چشم می گردانم مزار تو را نم...

صدای شه/ید حسن طهرانی‌مقدم را می‌شنوید…او رفت تا ما بمانیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط