جونگ کوکسلام من جونگ کوک بزرگ ترین مافیای جهانم امروز من

جونگ کوک:سلام من جونگ کوک بزرگ ترین مافیای جهانم امروز من قراره برم خونه ای که بابام آدرسش رو فرستاده و گفته مهمونی و اگر نرم سر رو تنم نمی زاره
ا/ت : سلام من ا/تم من بابام یه مافیاست و بهم گفته امشب قراره یه مهمونی برامون میاد و گفته یه لباس خوب بپوش
ویو جونگ کوک
رفتم یه لباس مشکی پوشیدم(عکسش رو میزارم)خیلی بهم میومدن(ماشاالله اعتماد به نفس که نیست اعتماد به سقفه😂😂😂)رفتم به آجوما گفتم میتونی بری خونه من امروز خونه نیستم و آجوما هم گفت چشم رفتم پایین سوار ماشین شم که همه بادیگارد هه بهم تعظیم کردن ولی یکی شوند پاش سور خورد و افتاد جلوی پام😂😂😂 عسابم خورد شد می خواستم داد بزنم که گفتم من یه مافیام پس حوصلم نکشید و یه تیر تو مغزش خالی کردم و رفتم سوار ماشین شدم و گفتم حرکت کن
ویو ا/ت
آجوما اومد و بهم یه لباس داد (عکسش رو می زارم) لباس رو پوشیدم و موهام رو شونه کردم و یه گرل سر سفید زدم و یه کفش دخترونه به سفید پوشیدم
ویو دختر خاله ی جونگ کوک
سلام من یوجین هستم( بچه ها اسم دختر خاله ی جونگ کوک زوجین هست)
امروز عموم گفت قراره با مامان و بابام و خودشون بریم مهمونی برای همین به لباس صورتی پوشیدم و موهام رو حالت دادم و دوتا کفش تق تقی پوشیدم(منظورم از کفش تق تقی همون کفش پاشنه بلنده😂😂😂) و رفتم پایین که دیدم مامان و بابام حاضر شدم گفتم بریم ؟اونا هم گفتن بریم و .........‌
.
برو پایین
.
.
.
.
.
سلام چیشد نکنه فکر کردی می خوام بقیش هم بزارم نخیر 😂😂😂😂 یاع یاع😂😂😂
خوب لطفاً در موردش نظرتون رو بگید و بگید چطور بود و لطفاً حمایت کنید 🙃 🙃 🙃
۱ ساعت دیگه هم پارت بعدش رو می زارم البته اگر دوست داشته باشید🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃