بابای صورتی همراه با عشق سفید

بابای صورتی همراه با عشق سفید
پارت ۲۰
از اون طرف قضیه تو عمارت بونتن :
ایزانا داره استراحت میکنه .
کوکو حسابا رو چک میکنه ‌.
مایکی تو اتاقشه .
کاکوچو تو دفترش .
(راستی نمی دونم گفتم یا نه هانما و کیساکی تو داستانمون هستن . )
هانما و کیساکی هم تو اتاق خودشونن و با ایزانا از ماموریت برگشته بودن . ولی اونا یه راست اومده بودن عمارت . ( مثلا دیگه )
تاکئومی هم داره سیگار میکشه .
ریندو اومد و رفت سمت اتاق مایکی
ریندو : در زد * میتونم بیام تو .
مایکی : بیا
ریندو : چیزی شده ؟ من یه نصفه روز نیست از ماموریت برگشتم‌ .
مایکی : نمی خوام بری ماموریت . فقط میخواستم راجب گروه مافیا جدیدی که تو توکیو دیده شدن هشدار بدن .
مایکی : *مشخصات گروه مافیا رو میده .*
ریندو : یه لحظه صب کن ... رئیسشون ...‌
مایکی : اره ... میدونم . حالا دیگه کاریش نمیشه کرد ... راستی ... ا.ت چطوره ؟
ریندو : خوبه ... انگاری با ران رفتن بیرون *زنگ خوردن گوشی ریندو *
ریندو گوشیش رو برمیداره : الو ران ...
ران : ریندو ... ما اومده بودیم بیرون ... ا.ت رفت دستشویی ... یکمی طول کشید اومدم دنبالش ... سوشرتش رو پیدا کردم که توی حیبش یه پاکت بود که توش  ......
ریندو : که توشچی ران ؟
ران : عکس ا.ت با یه نامه هست که خونی شده . 
ریندو : خب تو نامه چی نوشته ؟
ران : نوشته =فقط یک هفته وقت دارید ... حتی اگه یه ساعت از یک هفته بگذره ما سلامتی ا.ت رو تضمین نمیکنیم . شما تنها یک سرنخ دارید ...
                  ‌‌                                    《شب بخیر》
تمام چیزی که نوشته این بود .
ریندو : باشه تو از اونجا خارج شو و اگه مورد مشکوکی دیدی خبر بده . به کوکو میگم دوربینارو چک کنه و با کاکوچو میایم اونجا .
مایکی : چیزی شده ؟
ریندو ماجرا رو تعریف میکنه .
مایکی : زوددست بکار میشیم . به هانما و کیساکی و تاکئومی بگید شهر رو بگردن ‌. به ایزانا بگید که سانزو رو خبر کنه .
ریندو : چشم * میخواست بره ولی برگشت سمت مایکی*
ریندو : ممکنه کار اون باشه ؟
مایکی : * فکر میکنه * ممکنه ...
و همه رفتن سر پستاشون .
دیدگاه ها (۵۹)

من بایس ندارم

بچه ها خببببب ....ایندفعه شما یه عکس واسه فیک انتخاب کنید کد...

خودم دلس کردما

ادیتم از هانما . چطور شده ؟این اهنگ خیلییییی وایبه هانما رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط