جغد کوچولوی من

جغد کوچولوی من🦉:
part: 15
.
دیانا:

صبحانمونو خوردیم رفتیم اماده شدیم (عکس هست)
کرم پودر، کانسیلر، تینت زدم
دیانا: من اماده ام
ارسلان: چه عجب
دیانا: کسی نگفت تو حرف بزنی
ارسلان:
پسرا رفتیم بیرون همه با ملشین محراب رفتن منم رفتم توی ماشین دیانا هم اومد نشست توی راه هیچ حرفی بینمون رد بدل نشد. رسیدیم پاساژ همه ی بچه های اکیپ خود رلشون رفته بودن فقط من و دیانا مونده بودیم
دیانا: همه رفتن بیا ماهم باهم بریم
ارسلان: باشه
با دیانا رفتیم دیانا رفت توی یه مغازه منم پشت سرش رفتم
(عکس خرید های دیانا هست)
دیانا:
دوتا دست لبای خونه ی برداشتم
لباس ساحلی برداشتم
رفتم توی لوازم ارایشی فروشی یه باکس لوازم ارایشی خریدم
(عکس باکس گذاشتم)
چند تا کفش خریدم
ارسلان: تموم شد
دیانا: نه هنوز کیف مونده
دیانا کیف هم خرید
ارسلان: حالا نوبت منه
دیانا: خب بخر دیــــــــگه
دوتا تیشرت خریدیم
(تموم خرید های ارسلان گذاشتم)
2تا عطر تلخ خریدم
ارسلان: خرید های من تموم شد
دیانا : میشه بریم جیزی بخوریم دلم ضعف رفت
ارسلان: باشه، مگه ساعت چنده؟
دیانا: 1:30
رفتیم توی فست فودی و منو دیانا پیتزا پپرونی سفارش دادیم
اینم از پارت امشب


توی مطلب بعدی بقیه خرید هارو میزارم
دیدگاه ها (۰)

خرید های پارت قبلی دیانا و ارسلانـ

جغد کوچولوی من‌🦉: part: 16. دیانا: غذا هارو خوردیم رفتیم خود...

جغد کوچولوی من🦉: part: 14•ارسلان: صبح از خواب بلند شدم دیدم ...

جغد کوچولوی من🦉: part: 13. ارسلان: نیکا: هوف این کجا موندارس...

پارت ۲۲

رمان بغلی من پارت ۱۱۲و۱۱۳و۱۱۴دیانا: دستمو جلوی لبم گرفتم ارس...

رمان بغلی من پارت های ۸۹و۹۰و۹۱دیانا: دیگه از بیدار موندن ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط