بابایی

بابایی




& بابا حوصلم سر رفته
-چیکار کنم عزیزم
&میشه باهام بازی کنی
- نه نمیشه خوشگلم من کار دارم باید روی آهنگ جدیدمون کار کنم
&لطفا لطفا لطفا (خودشو کیوت می‌کنه)
-سوجین جان اصرار نکن نمیتونم
&خیلی خوب باشه پس خودم بازی میکنم(عروسکشو برداشت بره تو اتاقش که دوباره پاس پیچ خورد و افتاد رو زمین)
-سوجین چیشد خوبی (میخواست بغلش کنه که خودشو عقب کشید)
&خوبم(سرد و می‌ره تو اتاقش)
-ای بابا الان دوباره قهر می‌کنه اون خیلی حساس شده ولی من چیکار کردم حوصلش سر رفته بود کاش باهاش بازی میکردم اما من وقتشو ندارم اه بیخیال اصلا

ویو سوجین:

از بابام ناراحت شدم اون هیچ وقت باهام بازی نمیکنه های چیکار کنم مجبورم خودم بازی کنم


(چند ساعت بعد)

ویو جین:


بلاخره کارم تموم شد رفتم تو اتاق سوجین که باهاش بازی کنم و دلشون به دست بیارم که دیدم رو زمین خوابش برده اسباب بازی هارو از دستش خارج کردم و آروم بلندش کردم و گذاشتمش رو تختش و پتوی رو روش کشیدم و نشستم رو مبل کنارش آروم دستشو گرفتم و بوسه ی آرومی روش گذاشتم بعدش آروم آروم شکمش رو نوازش کردم گونه هاش موهاش خیلی حس خوبی بهم میداد نتونستم جلوی خودمو بگیرم و هم شدم و بوسه ی محکمی روی پیشونیش کاشتم که آروم آروم چشمای خوشگلش رو باز کرد و با چشمای تیلیش بهم نگاه کرد هنوز نمیدونست چه خبره و یکم گیج بود

&بابا
-بله عزیزم
& من کی خوابیدم(میخواست بلند بشه که جین نذاشت)
-میخوای دخترم خیلی خسته شدی
&اما دوست ندارم (کن کم که ویندوزش بالا میاد شروع می‌کنه سرد حرف زدن با جین به خاطر چند ساعت پیش)
-تو با بابایی قهری؟ (دستشو میگیره و میبوسه)
&(سرشو برای تایید تموم میده )
-قربونت برم ببخشید که نتونستم باهات بازی کنم باور کن سر بابایی خیلی شلوغه لطفاً منو ببخش
&اما منم تنهایی حوصلم سر می‌ره(بغض)
-هششش بغض چرا می‌کنی فدات بشم لطفا اینطوری نکن من دلم می‌شکنه ها
&خیلی خوب باشه(بغضشو قورت میده)
-حالا اگه میخوای بیا بریم بازی کنیم
&نه دیگه نمی‌خوام
-هنوزم دلخوری
&نه
-پس چرا
&دیگه نمی‌خوام
-خیلی خوب باشه ولی خسته شدی یه کوچولو بخواب
&باشه اما به یه شرطی
-چی
&شما هم باهام بخوابید
-خیلی خوب باشه (می‌ره رو تخت و بغلش می‌کنه)
&مرسی(سرس رو می‌زاره رو سینش )
-چشمای خوشگلت رو ببند عزیزم (چشماشو آروم میبوسه)
&چشم(چشماشو می‌بنده)
-میخوای واست لالایی بخونم
&اره خیلی
-باشه پس (شروع می‌کنه با لالایی خوندن)
&(با لبخند گوش میده)
- عزیزم چرا نمی‌خوای(با موهاش بازی می‌کنه)
&خیلی صداتون خوبه دوست ندارم بخوابم
-هر وقت تو بخوای من برات هر آهنگی بخوای میخونم اما الان خیلی خسته شدی یه کوچولو بخواب باشه؟
&اوم باشه(سرشو میزارم رو سینش و می‌خوابه )
-(بوسه ی رو موهاش میزنه و اونم همراهش می‌خوابه )
دیدگاه ها (۲۶)

باباییویو جین:با صداهای عجیبی از خواب بیدار شدم دیدم که سوجی...

حمایتا چرا اینقدر کم شده؟🧐

بابایی-خوب عزیزم بلند شو بریم&بابایی جونم-بله &میشه بغلم کنی...

بابایی(صبح)ویو سوجین:با نسیم ملایمی که از پنجره ی نیمه باز ا...

P3🍯-خوشگلم پیتزا میخوری؟&اوم-بیا اینجا بشین قشنگم اهان خوب ب...

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭³ دسستم رو گذاشتم روی دستش که مث چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط