لعنت به من و عشق تو و وعده ی مایت
لعنت به من وُ عشق تو وُ وعده ی ""ما""یت
لعنت به من ِ بی شرف ِ مانده به پایت
.
له کرده غرور و دل و آیین ِ شعورم
بی میلی و سردیِ دل و زنگ ِ صدایت
.
باید بروم، ماندنم انکار ِ شعور است
نادیده بگیرم همه ی خاطره هایت
.
هی بغض و نم ِ اشک و من و بالش ِ خیسم
تکرار تو وُ خاطره ی مانده به جایت
.
کافر شدم از بعد تو، انگار دوباره
لازم شده پیغمبر و اعجاز ِ خدایت
.
من میروم آهسته و میپوسم و شاید
روزی کسی از من غزلی خواند برایت
.
(لیلا کاظمی فراهانی)
لعنت به من ِ بی شرف ِ مانده به پایت
.
له کرده غرور و دل و آیین ِ شعورم
بی میلی و سردیِ دل و زنگ ِ صدایت
.
باید بروم، ماندنم انکار ِ شعور است
نادیده بگیرم همه ی خاطره هایت
.
هی بغض و نم ِ اشک و من و بالش ِ خیسم
تکرار تو وُ خاطره ی مانده به جایت
.
کافر شدم از بعد تو، انگار دوباره
لازم شده پیغمبر و اعجاز ِ خدایت
.
من میروم آهسته و میپوسم و شاید
روزی کسی از من غزلی خواند برایت
.
(لیلا کاظمی فراهانی)
- ۴.۱k
- ۱۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط