whyhim

#why_him

part:89

آنالی:عه بی ادب!

جونگ‌کوک:چی گفتم مگه؟

آنالی:ایشش اصلا ولش کن.

جونگ‌کوک: آنا!

آنالی:جونم؟

جونگ‌کوک:اومم دیشب قرار بود بریم داداشتو ببینیم ولی انگار خودش اومد؛

با تعجب بهش زل زدم که گفت:
جونگ‌کوک:یعنی الان اینجا تو خونست همراه تهی!

آنالی: شوخی می‌کنی دیگه؟
مگه نه؟

جونگ‌کوک: فندق کوچولو مگه من با تو شوخی دارم؟

آنالی:نه.
یعنی الان اینجاست؟
یعنی داداش واقعیم اینجاست؟

جونگ‌کوک به لبخندی که رو لبش بود سرتکون داد!

لبخند ملیحی زدم و از روی تخت بلند شدم که متوجه شدمممممم که...
هیچی تنم نیست
جونگ‌کوک داشت با یه نیشخند نگاهم میکرد که بالشت رو برداشتم و پرت کردم سمتش و پتو رو کردم دور خودم.

جونگ‌کوک:من که کامل دیدمت جوجه چیو میخوای قایم کنی ازم؟(نیشخند

آنالی: خفه شو جونگ کوک تا نزدمت!

جونگ‌کوک:با بزن ببینم چطوری میخوای بزنی فندق کوچولو البته قبل اینکه بزنی یه جوجه دیگه تو دلت کاشتم!(نیشخند

ادامه دارد..............∆
دیدگاه ها (۱)

#why_himpart:90آنالی:جونگ کوککککک!جونگ‌کوک:باشه باشه برو لبا...

واستون سم آوردم.......😂

#why_himpart:88آروم چشامو باز کردم و به کنارم نگاه کردم.جونگ...

بچه ها خیلی بخواطر تاخیرم عذر میخوام چون درسام خیلی سنگینه ق...

#why_himpart:86آنالی: جونگ کوک!جونگ کوک: جانم؟آنالی:برای تهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط