دیگر نمیخواهم به گذشته نگاه کنم آمادهام بپذیرم که زندگ

دیگر نمی‌خواهم به گذشته نگاه کنم. آماده‌ام بپذیرم که زندگی‌ام گاهی با درد و رنج همراه خواهد بود. دیگر نمی‌کوشم از چیزی بگریزم، خواه با توسل به نوستالژی باشد یا با صندلی خاطره. هردوی این‌ها یک چیزند.
زندگی‌ای که در آن بشود با تقلب سختی‌ها را دور زد، زندگی نیست. وجود ما چیزی نیست که برای احتراز از درد و رنج بشود آن را مهندسی یا بهینه کرد.
انسان بودن یعنی همین. یعنی زیبایی‌ها و رنج‌ها باهمند و هیچ‌کدام بدون دیگری معنایی ندارد.


👤بلیک کراوچ
دیدگاه ها (۰)

محبوب مندل بستن به تومثل شادمانے نفس ڪشیدن استدر یک درخت زار...

°دل روشنی دارم ای عشقصدایم کن از هر کجا می‌توانیصدا کن مرا ا...

تسلی این جهان این استکه رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد! غمی ...

یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا مم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط