عشق مافیا
𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒
عشق مافیا
ویو بورام
ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش 10 میلی گرفتم دیدم ساعت 9:00 شده صبحانه خوردم رفتم لباس پوشیدم و میکاپ کردم دادگاه یکم دور بود پس زود تر به راه افتادم
4:00 ساعت قبل از ساعت 8:30
ویو جونگ کوک
دیدم همکارم اومد
علامت همکار جونگ کوک:=
=.سلام قربان
سلام شناسنامه جعلی رو درست کردی
=.بله قربان بفرماید اینم از شناسنامه
با اونی که قرار بود بکشین چی کار کردید
=.از دستمون فرار کرد ولی قول میدم بکشیمش
زود بکشینش مثلا تو مافیا هستی *عصبانی
=چشم قربان
ویو جونگ کوک
رفتم دادگاه مثل اینکه زود اومده بودم دیدم بورام وایساده رفتم دستش رو گرفتم از دادگاه اومد بیرون
ویو بورام
دیدم جونگ کوک اومد دستم رو گرفت و از دادگاه اوردم بیرون
-ولم کن جونگ کوک
+تو با اجازه کی درخواست طلاق دادی
-من دیگه ازت خسته شدم
+حالا که یکم پیشرفت کردی داری این جوری حرف میزنی
-چی داری میگی
+اها اون موقع که مادر ولت کرده بود و پدرت فوت کرده بود کی تو رو بالا کشید
-من رفتم تو دادگاه
ویو جونگ کوک
رفتم تو دادگاه همه کار هارو کردم طلاقمون سبت شد
پرش ساعت به ساعت 9:00 شب
ویو بورام
بعد از طلاقمون هیچی نخوردم فقط گریه کردم بهتره برم بیرون هوایی عوض کنم. رفتم بیرون یهو بارون گرفت منم زدم زیر گریه و یه گوشه نشستم. یهو دیدم یه نفر از دور داره میاد سمتم برام اشنا میومد اون جیمین بود
&بورام تویی
-اره
&چرا اینجا نشستی
-امروز از جونگ کوک طلاق گرفتم
&واقعا *تعجب
-اره
&پاشو بریم خونه من
-نه جیمین میتونی بری من خودم میرم
&گفتم پاشو داره بارون میاد هوا سرده
ادامه دارد...
لطفا حمایت کنید🥺🙏🖤
عشق مافیا
ویو بورام
ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش 10 میلی گرفتم دیدم ساعت 9:00 شده صبحانه خوردم رفتم لباس پوشیدم و میکاپ کردم دادگاه یکم دور بود پس زود تر به راه افتادم
4:00 ساعت قبل از ساعت 8:30
ویو جونگ کوک
دیدم همکارم اومد
علامت همکار جونگ کوک:=
=.سلام قربان
سلام شناسنامه جعلی رو درست کردی
=.بله قربان بفرماید اینم از شناسنامه
با اونی که قرار بود بکشین چی کار کردید
=.از دستمون فرار کرد ولی قول میدم بکشیمش
زود بکشینش مثلا تو مافیا هستی *عصبانی
=چشم قربان
ویو جونگ کوک
رفتم دادگاه مثل اینکه زود اومده بودم دیدم بورام وایساده رفتم دستش رو گرفتم از دادگاه اومد بیرون
ویو بورام
دیدم جونگ کوک اومد دستم رو گرفت و از دادگاه اوردم بیرون
-ولم کن جونگ کوک
+تو با اجازه کی درخواست طلاق دادی
-من دیگه ازت خسته شدم
+حالا که یکم پیشرفت کردی داری این جوری حرف میزنی
-چی داری میگی
+اها اون موقع که مادر ولت کرده بود و پدرت فوت کرده بود کی تو رو بالا کشید
-من رفتم تو دادگاه
ویو جونگ کوک
رفتم تو دادگاه همه کار هارو کردم طلاقمون سبت شد
پرش ساعت به ساعت 9:00 شب
ویو بورام
بعد از طلاقمون هیچی نخوردم فقط گریه کردم بهتره برم بیرون هوایی عوض کنم. رفتم بیرون یهو بارون گرفت منم زدم زیر گریه و یه گوشه نشستم. یهو دیدم یه نفر از دور داره میاد سمتم برام اشنا میومد اون جیمین بود
&بورام تویی
-اره
&چرا اینجا نشستی
-امروز از جونگ کوک طلاق گرفتم
&واقعا *تعجب
-اره
&پاشو بریم خونه من
-نه جیمین میتونی بری من خودم میرم
&گفتم پاشو داره بارون میاد هوا سرده
ادامه دارد...
لطفا حمایت کنید🥺🙏🖤
- ۴۶.۶k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط