سیراب نمی شود
سیراب نمی شود
برکه ای که مشک را سیراب کرد
هنوز هم
صدای گام های خسته ی اسبی
در ذهن دشت می پیچد
و صدای چکه های مشک
پشتش را می لرزاند
دهان خشکیده اش
نه سواری می بیند
و نه گریه های رود را
می سوزد آن اسبی
که
هم قطارانش
بر روی صاحبش
میدان مسابقه را مسابقه می گذارند.
#محرم
برکه ای که مشک را سیراب کرد
هنوز هم
صدای گام های خسته ی اسبی
در ذهن دشت می پیچد
و صدای چکه های مشک
پشتش را می لرزاند
دهان خشکیده اش
نه سواری می بیند
و نه گریه های رود را
می سوزد آن اسبی
که
هم قطارانش
بر روی صاحبش
میدان مسابقه را مسابقه می گذارند.
#محرم
- ۳۵۴
- ۲۰ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط