(Part4)
15 سال دروغ
{یه روزی اگه برای یه لحظه اگه میدونستم قراره این جوری بشه ...
خاطرات بیشتری رو تو ذهنم نگه می داشتم}
ساعت:12:40(یکی از خیابان های کره ای جنوبی)
هیچ وقت فکرشم نمی کردم پشتمو به یه دیوار سرد تکیه بدم و پا هامو روی زمین دراز کنم زمین عین برف سرده هیچ وقت باورم نمی شد یه گلوله انسان اینقدر طول بکشه تا جاش خوب شه هنوز اون مکانی توی شکمم که تیر خورده انگار اتیش گرفته گلوله ای که با دست از بدنم بیرون آوردم رو میارم تا یه نگاهی بهش بندازم همین که چشمم به مارکش میفته خوشک ام میزند میزنه شاید چشمام اشتباه میبیند ولی نه! این گلوله توسط یک انسان درست نشده! کار یه شیطانه . ولی جئون جونگکوک چی کار کرده که یه شیطان میخواد بکشدتش؟! اصلا با عقل جور در نمی یاد . جسد ! جسد جونگکوک کجاست گوشیمو با درد زیادی درد میارم همین که بازش میکنم 4 تا پیام میاد! یه شخص ناشناس یعنی چی این شمارم دست مادرمم نیست فقط دست الیزا بود
اسمت هستIm... من هستم ... جان؟ این دیگه چیه ؟چند ثانیه پیش فرستاده
(هی دختر چشم بنفشی چرا میخوای منو نجات بدی؟)
(اسمت چیه؟)
زود تایپ میکنم
+ هه اصلا مشکلی با گفتن اسمم ندارم ولی شما کی هستین؟
_همونی که عصر میخواستی نجاتش بدی
+...... اسمم هیما ست هیما آمنه (البته بهم میگن لتیشیا)
جالب شد ! حتی میتونم بگم خونم کجاست هیچ ترسی ندارم وقتی پدرت پادشاه شیاطینه ولی یبار هم ندیدیش همین میشه دیگه
_لتیشیا دوباره میپرسم چرا میخواستی منو نجات بدی؟
+اگه تو اونی باشی که صبح نجاتت دادم الان مردی خودم دست رو گردنت گذاشتم و اینکه به دلایل شخص
+فکر کردی مردم خرن؟ من بهتر از هر کسی نبض میگرم بدبخت
_نگفتم که خری . ولی میگم خون ریزیت بند اومد
با خوندن جمله آخر ترس برم میدارد فورا بلند میشم و تفنگی که اون موقه از اون بادیگارد گرفتم رو بیرون میارم و هم زمان با انگشتانی لرزان تایپ میکنم
+منو زیر نظر داری هعه دختر ندیدی؟
_نه ! از وقتی تو دنبالمی منم دنبالتم لتیشیا میشه اصلحه رو بیاری پایین؟
شوخی میکنی از دیوار ها فاصله میگرم وبه سمت وسط کوچه میرم اون داره منو نگاه میکنه از کجا؟ لرزش گوشیم منو به خودم میاره یعنی چی اینجا چه خبره من قرار بود عجیب باشم نه بقیه! همون شماره ناشناسه با دستان لرزان گوشی رو برم میدارم
+الو....
_ هی هیما به پا
از وقتی الیزا رو میشناسم این صدا رو میشناسم توی آهنگاش حرف زدنش جونگکوک؟ یه پسر از پشت بوم یکی از ساختمون ها پیداش میشه اما به خاطر تاریکی نمی بینمش از پشت بوم میپره پایین وسرشو بلند میکنه هنوز چون تاریکه صورتش معلوم نیست! به سمتم میاد منم به سمت عقب میرم از کی اینقدر ترسو بدوم جوری راه میره انگار شاه هه یا براش مهم نیست شاه کیه تا این که نور به صورتش میخوره این صورتو خوب میشناسم جونگکوک یهو تفنگ از دستم میفته فورا میدویه و من گیجم تا به خودم میام جونگکوک تفنگ رو وری سرم گذاشته لبخند شیطانیی میزنم" واو از این کار ها هم بلد بودی؟"موهاش هنوز اثرات های خون روش مونده چشمای جونگکوکی که من میشناسم همیشه گرم بود و انگار درخشان بود انگار ستاره توش بود ! شاید غیر واقعی به نظر برسه ولی این طوری بود! ولی الان چشماش سرد وبی روحن پس اون چشمای امید بخش مال آرمی هاست هیچ انتظاری ندارم من که آرمی نیستم نیشخندم بیشتر میشه"اگه منو زیر نظر داری باید بدونی که هر کسی با اون گلوله مرده بود ولی من نمردم پس.."خنده ای میکند وتفنگ را روی سرم فشار میدهد
_هعه واقعا؟ تو باید بهتر بدونی شیطان چشم بنفش تو زمان رو دست کاری کردی!
...
ادامه دارد...
#استی
#هیونجین
#فلیکس
#چان
#بنگ چان
#استار
#سونگمین
#لینو
# انیمه
# بی تی اس
#گوجو ساتورو
#جوجوتسو کایست
#کره
#کیدراما
#کیدرامر
#بک
{یه روزی اگه برای یه لحظه اگه میدونستم قراره این جوری بشه ...
خاطرات بیشتری رو تو ذهنم نگه می داشتم}
ساعت:12:40(یکی از خیابان های کره ای جنوبی)
هیچ وقت فکرشم نمی کردم پشتمو به یه دیوار سرد تکیه بدم و پا هامو روی زمین دراز کنم زمین عین برف سرده هیچ وقت باورم نمی شد یه گلوله انسان اینقدر طول بکشه تا جاش خوب شه هنوز اون مکانی توی شکمم که تیر خورده انگار اتیش گرفته گلوله ای که با دست از بدنم بیرون آوردم رو میارم تا یه نگاهی بهش بندازم همین که چشمم به مارکش میفته خوشک ام میزند میزنه شاید چشمام اشتباه میبیند ولی نه! این گلوله توسط یک انسان درست نشده! کار یه شیطانه . ولی جئون جونگکوک چی کار کرده که یه شیطان میخواد بکشدتش؟! اصلا با عقل جور در نمی یاد . جسد ! جسد جونگکوک کجاست گوشیمو با درد زیادی درد میارم همین که بازش میکنم 4 تا پیام میاد! یه شخص ناشناس یعنی چی این شمارم دست مادرمم نیست فقط دست الیزا بود
اسمت هستIm... من هستم ... جان؟ این دیگه چیه ؟چند ثانیه پیش فرستاده
(هی دختر چشم بنفشی چرا میخوای منو نجات بدی؟)
(اسمت چیه؟)
زود تایپ میکنم
+ هه اصلا مشکلی با گفتن اسمم ندارم ولی شما کی هستین؟
_همونی که عصر میخواستی نجاتش بدی
+...... اسمم هیما ست هیما آمنه (البته بهم میگن لتیشیا)
جالب شد ! حتی میتونم بگم خونم کجاست هیچ ترسی ندارم وقتی پدرت پادشاه شیاطینه ولی یبار هم ندیدیش همین میشه دیگه
_لتیشیا دوباره میپرسم چرا میخواستی منو نجات بدی؟
+اگه تو اونی باشی که صبح نجاتت دادم الان مردی خودم دست رو گردنت گذاشتم و اینکه به دلایل شخص
+فکر کردی مردم خرن؟ من بهتر از هر کسی نبض میگرم بدبخت
_نگفتم که خری . ولی میگم خون ریزیت بند اومد
با خوندن جمله آخر ترس برم میدارد فورا بلند میشم و تفنگی که اون موقه از اون بادیگارد گرفتم رو بیرون میارم و هم زمان با انگشتانی لرزان تایپ میکنم
+منو زیر نظر داری هعه دختر ندیدی؟
_نه ! از وقتی تو دنبالمی منم دنبالتم لتیشیا میشه اصلحه رو بیاری پایین؟
شوخی میکنی از دیوار ها فاصله میگرم وبه سمت وسط کوچه میرم اون داره منو نگاه میکنه از کجا؟ لرزش گوشیم منو به خودم میاره یعنی چی اینجا چه خبره من قرار بود عجیب باشم نه بقیه! همون شماره ناشناسه با دستان لرزان گوشی رو برم میدارم
+الو....
_ هی هیما به پا
از وقتی الیزا رو میشناسم این صدا رو میشناسم توی آهنگاش حرف زدنش جونگکوک؟ یه پسر از پشت بوم یکی از ساختمون ها پیداش میشه اما به خاطر تاریکی نمی بینمش از پشت بوم میپره پایین وسرشو بلند میکنه هنوز چون تاریکه صورتش معلوم نیست! به سمتم میاد منم به سمت عقب میرم از کی اینقدر ترسو بدوم جوری راه میره انگار شاه هه یا براش مهم نیست شاه کیه تا این که نور به صورتش میخوره این صورتو خوب میشناسم جونگکوک یهو تفنگ از دستم میفته فورا میدویه و من گیجم تا به خودم میام جونگکوک تفنگ رو وری سرم گذاشته لبخند شیطانیی میزنم" واو از این کار ها هم بلد بودی؟"موهاش هنوز اثرات های خون روش مونده چشمای جونگکوکی که من میشناسم همیشه گرم بود و انگار درخشان بود انگار ستاره توش بود ! شاید غیر واقعی به نظر برسه ولی این طوری بود! ولی الان چشماش سرد وبی روحن پس اون چشمای امید بخش مال آرمی هاست هیچ انتظاری ندارم من که آرمی نیستم نیشخندم بیشتر میشه"اگه منو زیر نظر داری باید بدونی که هر کسی با اون گلوله مرده بود ولی من نمردم پس.."خنده ای میکند وتفنگ را روی سرم فشار میدهد
_هعه واقعا؟ تو باید بهتر بدونی شیطان چشم بنفش تو زمان رو دست کاری کردی!
...
ادامه دارد...
#استی
#هیونجین
#فلیکس
#چان
#بنگ چان
#استار
#سونگمین
#لینو
# انیمه
# بی تی اس
#گوجو ساتورو
#جوجوتسو کایست
#کره
#کیدراما
#کیدرامر
#بک
- ۱۱.۱k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط