ای یار دوردست که دل میبری هنوز

ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
#خاص #جذاب
دیدگاه ها (۱)

چه ویرانگر ،ولی شیرینی ای عشق.گهی شاد و ،گهی غمگینی ای عشق.ب...

در لعل لبت گر چه حیات دو جهان استحسن تو سراپا بخدا آفت جان ...

#خاص #جذاب

تمام چیزها در زندگی موقتی هستنداگر خوب پیش می‌رودازش لذت ببر...

ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوزچون آتش نهفته به خاکستری هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط