طومار خاکسترین
در ژرفایِ محیّایِ تو — آن سَرَویِ ناپیدا که سِدرهاش قامتِ خیال را میشکند ،گمگشتگیام ریشه در خاکِ غرور میدواند. آه، چه آسان پنداشتم که زنجیرِ کلمات، کشتیِ شکستهی وجود را به ساحلِ امنِ «تو» رساند… غافل از آن که توفانِ معنا، پیش از پاگرفتن، بادبانها را بر بادِ فنا سپردهست!
اینک، در میانهی کویرِ بیپایانِ خویش، زمزمههای کهن را از نسیمِ سوختهی یادها میربایم: «هر چه آینهات صیقلیافتهتر، زخمهایت ژرفتر…» خاکِ پایِ رهگذرانِ عشق، بر فرقِ زمان نقشِ «عبث» زدهاست و من « مسافرِ خستهی هزارهی سوم » هنوز در پیِ رد پایِ آهویِ خیال در ریگزارهایِ سمرقندِ دلام میگردم.
کتابی که مینویسم، حروفش از آبِ چشمِ اساطیر مرطوب میشود؛ هر ورق، برگی ست از درختِ تناوری که ریشهاش تا ژرفترین لایههای «انکار» رسیدهست. در حاشیهاش، با مرکبِ زعفران و زخم، یادداشتی نوشتهام:
«عشق، معمایی ست که تنها با محوِ معنا حل میشود.»
و تو « ای رازِ همیشهگریز » در پشتِ پردههایِ ابریشمینِ خاموشیات میخندی… گویی حکمتِ مشایی را به مسخره گرفتهای: «هر چه را نتوان گفت، باید به سکوت پیچید…»
دو کلمه حرف خودمونی...:
حس میکنم هنر، کتاب و نوشته ها ، اشعار
اینا دیگه خریداری ندارن ...
همه غرق شدن توی فضای خیالی و وقت گیر مجازی
فضایی که 90 درصد دروغه
دروغی زیبا که ما رو غرق میکنه توی خودش
و بهاش ارزشمند ترین چیز انسانه... وقت...
بخشی از روح خودم رو باهاتون به اشتراک میزارم
امیدوارم از این شروع من رو نترسونید ...
چون
نوشتن راز های قلب
شجاعت میخواد
#آغاز
#درمان_روح
#ناکسل
اینک، در میانهی کویرِ بیپایانِ خویش، زمزمههای کهن را از نسیمِ سوختهی یادها میربایم: «هر چه آینهات صیقلیافتهتر، زخمهایت ژرفتر…» خاکِ پایِ رهگذرانِ عشق، بر فرقِ زمان نقشِ «عبث» زدهاست و من « مسافرِ خستهی هزارهی سوم » هنوز در پیِ رد پایِ آهویِ خیال در ریگزارهایِ سمرقندِ دلام میگردم.
کتابی که مینویسم، حروفش از آبِ چشمِ اساطیر مرطوب میشود؛ هر ورق، برگی ست از درختِ تناوری که ریشهاش تا ژرفترین لایههای «انکار» رسیدهست. در حاشیهاش، با مرکبِ زعفران و زخم، یادداشتی نوشتهام:
«عشق، معمایی ست که تنها با محوِ معنا حل میشود.»
و تو « ای رازِ همیشهگریز » در پشتِ پردههایِ ابریشمینِ خاموشیات میخندی… گویی حکمتِ مشایی را به مسخره گرفتهای: «هر چه را نتوان گفت، باید به سکوت پیچید…»
دو کلمه حرف خودمونی...:
حس میکنم هنر، کتاب و نوشته ها ، اشعار
اینا دیگه خریداری ندارن ...
همه غرق شدن توی فضای خیالی و وقت گیر مجازی
فضایی که 90 درصد دروغه
دروغی زیبا که ما رو غرق میکنه توی خودش
و بهاش ارزشمند ترین چیز انسانه... وقت...
بخشی از روح خودم رو باهاتون به اشتراک میزارم
امیدوارم از این شروع من رو نترسونید ...
چون
نوشتن راز های قلب
شجاعت میخواد
#آغاز
#درمان_روح
#ناکسل
- ۸۳۶
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط