ادامه
ادامه
جیمین : -مخصوصاً روزاي تعطيل.. گنگ سر تکون دادم و گفتم چه سخت گیر حالا نيكول كجا رفته؟ جیمین با دوستاش قرار کوه گذاشته بود. خواست تو رو هم بیدار کنه با خودش ببره من نذاشتم گفتم... خیره به روزنامه جدي گفت: شب خوبي نداشتي..استراحت کني بهتره. لبخند عميقي زدم و اروم سر تکون دادم و پرو پرو اصلا هیچ یادي از دیشب نکردم هر چند از فکرش سرخ شدم. خاک بر سرم.. عين شوهر ندیده ها رفته بودم تو بغلش.. شوهررر به زور سعی کردم لبخند نزنم و سرمو چرخوندم.
جیمین : -مخصوصاً روزاي تعطيل.. گنگ سر تکون دادم و گفتم چه سخت گیر حالا نيكول كجا رفته؟ جیمین با دوستاش قرار کوه گذاشته بود. خواست تو رو هم بیدار کنه با خودش ببره من نذاشتم گفتم... خیره به روزنامه جدي گفت: شب خوبي نداشتي..استراحت کني بهتره. لبخند عميقي زدم و اروم سر تکون دادم و پرو پرو اصلا هیچ یادي از دیشب نکردم هر چند از فکرش سرخ شدم. خاک بر سرم.. عين شوهر ندیده ها رفته بودم تو بغلش.. شوهررر به زور سعی کردم لبخند نزنم و سرمو چرخوندم.
- ۵.۴k
- ۱۵ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط