MY SPY / P. 1
ات: سلام بچه هااا
کارینا: هووووووو میبینم که یه عملیات موفق دیگه داشتی!
بقیه:( همه دست میزنن)
ات: بهله ما اینیم دیگه، من هیچ وقت تو هیچ عملیاتی شکست نمیخورم گلم
کارینا: خیلی خب حالا مغرور نشو (خنده)
واقعا راز موفقیتت چیه انقدر کارت خوبه؟ رئیس هیچوقت ما رو به عنوان سرپرست تیم انتخاب نمیکنه همیشه تو انتخاب میشی
ات: من تقریبا 7 ساله اینجام، عملیات های سخت و آسون زیادی رفتم و تجربه های زیادی دارم، البته هنوزم به اون سطحی که میخوام نرسیدم و احساس میکنم خیلی هم عالی نیستم
کارینا: شوخی میکنی؟؟ همه ی کسایی که اینجان الگوشون تویی و تلاش میکنن حتی یه ذره هم که شده مثل تو باشن!!!
ات: یجورایی حس خوبی داره، مرسی از تعریفت
کارینا: خب دیگه امروز خیلی خسته شدی بهتره یه کوچولو استراحت کنی
ات: اوهوم باشه من میرم تو اتاق یه کم میخوابم، اگه رئیس کارم داشت خبرم کن
کارینا: باشه برو
ات: مرسییی
کارینا: خواهش (خنده)
" فردا صبح "
کارینا: اتتتتتت
ات: یا خدا چیشده
کارینا: بیدار شووو
ات: باشه بابا سکته کردم
کارینا: رئیس کارت داره، گفت خیلی مهمه سریع بری پیشش
ات: باشه الان میرم
"اتاق رئیس"
ات: ببخشید با من کاری داشتید؟
رئیس: ات! چطوری مأمور محبوب من؟ شنیدم که بازم مثل همیشه کارت رو عالی انجام دادی!!
ات: ممنون رئیس وظیفم بوده
رئیس: خب..صدات کردم بیایی چون یه مأموریت خیلی ویژه و مهم برات دارم، برادر زادم رو که میشناسی دیگه هیون وو
ات: بله، همون برادرزادتون که چند سال پیش بهتون خیانت کرد و به نیرو های دشمن رفت
رئیس: آفرین، خوب یادته. اونا اخیرا دارن یه کارایی میکنن که به نفع ما نیست و برامون بد تموم میشه، کاری که ازت میخوام اینه که هرطور شده اونا رو از رده خارج کنی حتی اگه مجبور شدی اونا رو بکش...
ات: اما رئیس، پسرتون هم....
رئیس: خودم میدونم، تو کاری که بهت گفتم رو انجام بده.
ات: چشم
کارینا: هووووووو میبینم که یه عملیات موفق دیگه داشتی!
بقیه:( همه دست میزنن)
ات: بهله ما اینیم دیگه، من هیچ وقت تو هیچ عملیاتی شکست نمیخورم گلم
کارینا: خیلی خب حالا مغرور نشو (خنده)
واقعا راز موفقیتت چیه انقدر کارت خوبه؟ رئیس هیچوقت ما رو به عنوان سرپرست تیم انتخاب نمیکنه همیشه تو انتخاب میشی
ات: من تقریبا 7 ساله اینجام، عملیات های سخت و آسون زیادی رفتم و تجربه های زیادی دارم، البته هنوزم به اون سطحی که میخوام نرسیدم و احساس میکنم خیلی هم عالی نیستم
کارینا: شوخی میکنی؟؟ همه ی کسایی که اینجان الگوشون تویی و تلاش میکنن حتی یه ذره هم که شده مثل تو باشن!!!
ات: یجورایی حس خوبی داره، مرسی از تعریفت
کارینا: خب دیگه امروز خیلی خسته شدی بهتره یه کوچولو استراحت کنی
ات: اوهوم باشه من میرم تو اتاق یه کم میخوابم، اگه رئیس کارم داشت خبرم کن
کارینا: باشه برو
ات: مرسییی
کارینا: خواهش (خنده)
" فردا صبح "
کارینا: اتتتتتت
ات: یا خدا چیشده
کارینا: بیدار شووو
ات: باشه بابا سکته کردم
کارینا: رئیس کارت داره، گفت خیلی مهمه سریع بری پیشش
ات: باشه الان میرم
"اتاق رئیس"
ات: ببخشید با من کاری داشتید؟
رئیس: ات! چطوری مأمور محبوب من؟ شنیدم که بازم مثل همیشه کارت رو عالی انجام دادی!!
ات: ممنون رئیس وظیفم بوده
رئیس: خب..صدات کردم بیایی چون یه مأموریت خیلی ویژه و مهم برات دارم، برادر زادم رو که میشناسی دیگه هیون وو
ات: بله، همون برادرزادتون که چند سال پیش بهتون خیانت کرد و به نیرو های دشمن رفت
رئیس: آفرین، خوب یادته. اونا اخیرا دارن یه کارایی میکنن که به نفع ما نیست و برامون بد تموم میشه، کاری که ازت میخوام اینه که هرطور شده اونا رو از رده خارج کنی حتی اگه مجبور شدی اونا رو بکش...
ات: اما رئیس، پسرتون هم....
رئیس: خودم میدونم، تو کاری که بهت گفتم رو انجام بده.
ات: چشم
- ۱.۴k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط